1. I should also say this exegetical technique I'm talking about was not special to the Jews.
[ترجمه گوگل]همچنین باید بگویم این تکنیک تفسیری که من در مورد آن صحبت می کنم مخصوص یهودیان نبود
[ترجمه ترگمان]همچنین باید بگویم این تکنیک تفسیری که من در مورد آن صحبت می کنم مختص یهودیان نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همچنین باید بگویم این تکنیک تفسیری که من در مورد آن صحبت می کنم مختص یهودیان نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The second part: the content of exegetical studies.
[ترجمه گوگل]بخش دوم: محتوای مطالعات تفسیری
[ترجمه ترگمان]بخش دوم: محتوای مطالعات تفسیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بخش دوم: محتوای مطالعات تفسیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. This means an exegetical study of the text from the original Greek or Hebrew. You have learned the 10 steps of exegesis in your Greek classes.
[ترجمه گوگل]این به معنای مطالعه تفسیری متن از یونانی یا عبری اصلی است شما 10 مرحله تفسیر را در کلاس های یونانی خود یاد گرفته اید
[ترجمه ترگمان]این به معنی بررسی تفسیری متن از یونانی اصلی یا عبری است شما ۱۰ قدم تفسیر در کلاسه ای یونانی خود را یاد گرفتید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این به معنی بررسی تفسیری متن از یونانی اصلی یا عبری است شما ۱۰ قدم تفسیر در کلاسه ای یونانی خود را یاد گرفتید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. In exegetical practice, these scholars overstress the role of understanding the meaning by pronunciation and accordingly "Zhuangyu" methodology falls into the trap of idealist pseudoscience.
[ترجمه گوگل]در عمل تفسیری، این محققان بر نقش درک معنا از طریق تلفظ تأکید می کنند و بر این اساس روش شناسی «ژوانگیو» در دام شبه علم ایده آلیستی می افتد
[ترجمه ترگمان]در روش تفسیری، این محققان نقش درک معنی را با تلفظ و نیز روش \"Zhuangyu\" در دام of idealist قرار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در روش تفسیری، این محققان نقش درک معنی را با تلفظ و نیز روش \"Zhuangyu\" در دام of idealist قرار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Huang's exegetical achievements are directly bound up with his exegetical methods, his scholarly spirit and his academic foundation.
[ترجمه گوگل]دستاوردهای تفسیری هوانگ مستقیماً با روش های تفسیری، روحیه علمی و پایه علمی او پیوند خورده است
[ترجمه ترگمان]کاره ای تفسیری هوانگ به طور مستقیم با روش های تفسیری اش، روح دانشگاهی و پایه آکادمیک او ارتباط دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کاره ای تفسیری هوانگ به طور مستقیم با روش های تفسیری اش، روح دانشگاهی و پایه آکادمیک او ارتباط دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. You have learned the value of a thorough, exegetical study of a Bible text, and you have also received guidelines in doing a Greek exegesis (10 steps).
[ترجمه گوگل]شما ارزش مطالعه کامل و تفسیری یک متن کتاب مقدس را آموخته اید، و همچنین دستورالعمل هایی را برای انجام یک تفسیر یونانی دریافت کرده اید (10 مرحله)
[ترجمه ترگمان]شما ارزش یک مطالعه جامع، تفسیری از یک متن انجیل را یاد گرفته اید، و همچنین دستورالعمل هایی را در انجام یک تفسیر یونانی (۱۰ مرحله)دریافت کرده اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شما ارزش یک مطالعه جامع، تفسیری از یک متن انجیل را یاد گرفته اید، و همچنین دستورالعمل هایی را در انجام یک تفسیر یونانی (۱۰ مرحله)دریافت کرده اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The preacher should still do an exegetical study of the passages before preaching, and include an exposition of the texts in his sermon.
[ترجمه گوگل]واعظ همچنان باید قبل از موعظه به بررسی تفسیری آیات بپردازد و شرح متون را در خطبه خود قرار دهد
[ترجمه ترگمان]واعظ همچنان باید یک مطالعه تفسیری از متن سخنرانی قبل از سخنرانی انجام دهد و شرحی از متون سخنرانی خود را بیان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]واعظ همچنان باید یک مطالعه تفسیری از متن سخنرانی قبل از سخنرانی انجام دهد و شرحی از متون سخنرانی خود را بیان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I keep a library of tomes - heretical, exegetical, hermeneutical and pharmaceutical.
[ترجمه گوگل]من کتابخانه ای از توم ها - بدعتی، تفسیری، هرمنوتیکی و دارویی را نگه می دارم
[ترجمه ترگمان]من یک کتابخانه از tomes، تفسیری، تفسیری، hermeneutical و داروسازی دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من یک کتابخانه از tomes، تفسیری، تفسیری، hermeneutical و داروسازی دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Now there's an exegetical problem, does this "women" refer to women who would themselves independently be deacons?
[ترجمه گوگل]حالا یک مشکل تفسیری وجود دارد، آیا این «زنان» به زنانی اطلاق میشود که خودشان مستقلاً شماس بودند؟
[ترجمه ترگمان]حالا یک مشکل تفسیری وجود دارد، آیا این \"زنان\" به زنانی مراجعه می کنند که خود به طور مستقل deacons می شوند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حالا یک مشکل تفسیری وجود دارد، آیا این \"زنان\" به زنانی مراجعه می کنند که خود به طور مستقل deacons می شوند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. These exegetical data have important implications for one's interpretation, not just of the fourth commandment, but of the Decalogue as a whole.
[ترجمه گوگل]این دادههای تفسیری، پیامدهای مهمی برای تفسیر فرد، نه فقط از فرمان چهارم، بلکه در کل Decalogue دارند
[ترجمه ترگمان]این اطلاعات تفسیری دارای مفاهیم مهمی برای تفسیر یک فرد نیست، نه تنها فرمان چهارم، بلکه به عنوان یک کل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این اطلاعات تفسیری دارای مفاهیم مهمی برای تفسیر یک فرد نیست، نه تنها فرمان چهارم، بلکه به عنوان یک کل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. These are big exegetical problems that the Gospel of John poses and scholars argue about.
[ترجمه گوگل]اینها مشکلات تفسیری بزرگی است که انجیل یوحنا مطرح می کند و محققان درباره آنها بحث می کنند
[ترجمه ترگمان]اینها مشکلات تفسیری اند که انجیل یوحنا خلق می کند و محققین در مورد آن بحث می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اینها مشکلات تفسیری اند که انجیل یوحنا خلق می کند و محققین در مورد آن بحث می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He should begin by incorporating information from his exegetical study of the sermon text into the exposition portions of the sermon.
[ترجمه گوگل]او باید با گنجاندن اطلاعات حاصل از مطالعه تفسیری خود از متن خطبه در بخش های توضیحی خطبه شروع کند
[ترجمه ترگمان]او باید با استفاده از اطلاعات تفسیر تفسیری خود از متن موعظه به قسمت هایی از خطبه شروع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او باید با استفاده از اطلاعات تفسیر تفسیری خود از متن موعظه به قسمت هایی از خطبه شروع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Here the parallelism of greater precision may help to solve a long-standing exegetical problem.
[ترجمه گوگل]در اینجا توازی با دقت بیشتر ممکن است به حل یک مشکل تفسیری دیرینه کمک کند
[ترجمه ترگمان]در اینجا the با دقت بیشتر ممکن است به حل یک مشکل تفسیری طولانی کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در اینجا the با دقت بیشتر ممکن است به حل یک مشکل تفسیری طولانی کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Defining terms in the dictionaries is a more strict and scientific exegetical study based on the traditional one.
[ترجمه گوگل]تعريف اصطلاحات در لغت نامه ها بر مبناي روش سنتي، مطالعه تفسيري دقيق تر و علمي تري است
[ترجمه ترگمان]تعریف اصطلاحات در فرهنگ لغت، یک مطالعه تفسیری سختگیرانه و دقیق تر براساس روش سنتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تعریف اصطلاحات در فرهنگ لغت، یک مطالعه تفسیری سختگیرانه و دقیق تر براساس روش سنتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید