exegesis


معنی: تفسیر
معانی دیگر: تفسیر (به ویژه تفسیر کتب مقدس)، سفرنگ، ایارده، زند، تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: exegeses
مشتقات: exegetic (adj.), exegetical (adj.), exegetically (adv.)
• : تعریف: a critical explanation or interpretive analysis, esp. of religious texts.

- The professor's exegesis of a difficult passage in Pound's poetry inspired several of us to pursue the study of literature.
[ترجمه گوگل] تفسیر پروفسور از قطعه ای دشوار در شعر پاوند، الهام بخش بسیاری از ما شد تا مطالعه ادبیات را دنبال کنیم
[ترجمه ترگمان] تفسیر پروفسور از یک تصویب سخت در شعر پوند باعث شد که چندین تن از ما به دنبال تحصیل ادبیات بگردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Secondly, and crucially, it is not sophisticated exegesis that leads scholars to disbelieve in devils.
[ترجمه گوگل]ثانیاً و مهمتر اینکه این تفسیر پیچیده نیست که علما را به کفر شیاطین سوق می دهد
[ترجمه ترگمان]دوم، و اساسا، تفسیر پیچیده ای نیست که باعث می شود محققان به شیاطین اعتماد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For them, history is not the exegesis of an ideologically preordained text, but the reconstruction of the past.
[ترجمه گوگل]برای آنها تاریخ تفسیر متنی از پیش تعیین شده ایدئولوژیک نیست، بلکه بازسازی گذشته است
[ترجمه ترگمان]برای آن ها، تاریخ تفسیر یک متن مقدر شده نیست، بلکه بازسازی گذشته می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Thus the prophet prepares his hearer morally for exegesis.
[ترجمه گوگل]بنابراین پیامبر شنونده خود را از نظر اخلاقی برای تفسیر آماده می کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین پیامبر، شنونده خود را از نظر اخلاقی برای تفسیر آماده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An expository treatise or series of annotations; an exegesis.
[ترجمه گوگل]یک رساله توضیحی یا مجموعه ای از حاشیه نویسی؛ یک تفسیر
[ترجمه ترگمان]یک مقاله توضیحی یا مجموعه ای از annotations؛ یک تفسیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In a sense, typological exegesis is a hermeneutical strategy adopted by early church to unite New Testament and Old Testament and to reconcile Marcionism and Gnosticism.
[ترجمه گوگل]به یک معنا، تفسیر گونه‌شناختی یک راهبرد هرمنوتیکی است که توسط کلیسای اولیه برای متحد کردن عهد جدید و عهد عتیق و آشتی دادن مارکیونیسم و ​​گنوستیک اتخاذ شد
[ترجمه ترگمان]تفسیر، یک استراتژی hermeneutical است که توسط کلیسای ابتدایی برای متحد کردن عهد جدید و عهد قدیم و سازش دادن Marcionism و gnosticism به کار گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Exegesis of selected passages from Isaiah, Jeremiah, Ezekiel and the Twelve Prophets.
[ترجمه گوگل]تفسیر فرازهای منتخب از اشعیا، ارمیا، حزقیال و دوازده پیامبر
[ترجمه ترگمان]exegesis از passages، خرمیا د Ezekiel، از کیل و دوازده Prophets که یکی از Prophets بود انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Within this context, Fraser is capable of exegesis that goes beyond the obvious.
[ترجمه گوگل]در این زمینه، فریزر قادر به تفسیری است که فراتر از بدیهیات است
[ترجمه ترگمان]در این زمینه، فریزر قادر به تفسیر است که فراتر از بدیهی می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Exegesis means simply,as you've already learned in this course, interpreting a text.
[ترجمه گوگل]تفسیر به معنای ساده، همانطور که قبلاً در این دوره آموختید، تفسیر یک متن است
[ترجمه ترگمان]به عبارت ساده تر، همان طور که در این درس یاد گرفتید، متن را تفسیر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Upon exegesis, the jury will conclude that there is no cogency in this contention.
[ترجمه گوگل]پس از تفسیر، هیأت منصفه به این نتیجه خواهد رسید که در این دعوا قاطعیت وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]در تفسیر، هیات داوران نتیجه خواهند گرفت که هیچ cogency در این رابطه وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Another thing that exegesis is,is finding problems in the text and then using the text itself to try to find answers to those problems.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از موارد تفسیر، یافتن اشکال در متن و سپس استفاده از خود متن برای یافتن پاسخ آن مسائل است
[ترجمه ترگمان]چیز دیگری که در تفسیر این است، پیدا کردن مشکل در متن و سپس استفاده از متن خود برای یافتن پاسخ به این مشکلات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But when biblical exegesis replaces the solemn, dispassionate weighing of evidence you know that things have gone badly wrong.
[ترجمه گوگل]اما وقتی تفسیر کتاب مقدس جایگزین سنجش جدی و بی‌علاقه شواهد می‌شود، می‌دانید که همه چیز بد پیش رفته است
[ترجمه ترگمان]اما وقتی کتاب مقدس به جای کتاب مقدس، the و dispassionate را عوض می کند، شما می دانید که اوضاع بد پیش رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Furthermore, the relevant authorities have been fully set out and reviewed by Scott L. J. whose exegesis I gratefully adopt.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، مقامات مربوطه به طور کامل توسط اسکات L J تنظیم و بررسی شده است که من با سپاسگزاری تفسیر او را قبول می کنم
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، مقامات مربوطه به طور کامل توسط اسکات آل مورد بررسی قرار گرفته و مورد بررسی قرار گرفته اند جی که من با سپاس از او اطاعت می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The narrative is frequently interrupted by passages of scientific exegesis in a completely different register from the surrounding discourse.
[ترجمه گوگل]روایت غالباً با بخش‌هایی از تفسیر علمی در فهرستی کاملاً متفاوت از گفتمان پیرامون قطع می‌شود
[ترجمه ترگمان]این روایت اغلب با قطعاتی از تفسیر علمی در یک رجیستر کاملا متفاوت از گفتمان اطراف قطع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. When, however, Origen himself came to write a commentary on Matthew 19: 12 he strenuously opposed a literal exegesis.
[ترجمه گوگل]با این حال، هنگامی که خود اوریگن برای نوشتن شرحی بر متی 19: 12 آمد، به شدت با یک تفسیر تحت اللفظی مخالفت کرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، زمانی که اوریجن در نوشتن گزارشی در متی ۱۹: ۱۲ به شدت مخالف یک تفسیر لفظی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تفسیر (اسم)
explanation, exposition, gloss, comment, annotation, interpretation, commentary, exegesis, translation, paraphrase, version, rendition, rendering

انگلیسی به انگلیسی

• interpretation; biblical commentary
an exegesis is an explanation and interpretation of a piece of writing, especially a religious piece of writing, after very careful study; a technical term.

پیشنهاد کاربران

an explanation of a text, especially from the Bible, after its careful study
تفسیر کتاب های دینی ( اکثرا برای کتاب مقدس مسیحیان استفاده میشه )
interpretation
particularly: hermeneutics

بپرس