execute on

پیشنهاد کاربران

🔸 تعریف:
انجام دادن یا به درستی به انجام رساندن یک کار، طرح یا هدف مشخص. یعنی نه فقط برنامه ریزی یا تصمیم گرفتن، بلکه پیاده سازی موفقیت آمیز و کامل یک فعالیت یا پروژه.
🔹 مثال ها:
We are confident about our ability to execute on cost performance and meet our goals for the remainder of the year.
...
[مشاهده متن کامل]

ما نسبت به توانایی مان در اجرای موفق برنامه های کاهش هزینه و رسیدن به اهداف باقی مانده سال اطمینان داریم.
The team executed well on the marketing strategy, leading to increased sales.
تیم به خوبی در اجرای استراتژی بازاریابی عمل کرد که منجر به افزایش فروش شد.
👈معادل هایی مثل carry out, implement, follow through on نزدیک به این عبارت هستند، اما execute on بیشتر بار برجسته ی موفقیت آمیز انجام دادن را دارد.