execration


معنی: تنفر، نفرت، زشتی، نفرین، لعنت، مایهءنفرت
معانی دیگر: ناسزا، فحش، دشنام، لعن و طعن، ناسزا گویی، دشنام دادن، انزجار، بیزاری، آژیغ، دل سیری

جمله های نمونه

1. the people's execration
لعن و طعن مردم

2. I can already hear the howls of execration: now you're claiming that this cooling is the result of warming!
[ترجمه گوگل]من قبلاً صدای زوزه کشیدن را می شنوم: اکنون شما ادعا می کنید که این خنک شدن نتیجه گرم شدن است!
[ترجمه ترگمان]حالا ادعا می کنید که این خنک شدن نتیجه گرم شدن است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The sense of wrongs, the injustices, the oppression, extortion, and pillage of twenty years suddenly and found voice in a raucous howl of execration.
[ترجمه گوگل]حس اشتباه، بی عدالتی، ظلم، اخاذی و غارت بیست ساله ناگهان صدایی در زوزه طاقت فرسا یافت
[ترجمه ترگمان]حس of، the و injustices، ظلم، اخاذی، و غارت بیست سال، ناگهان و ناگهان صدایی را در صدای ناهنجار of پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Results: The result indicated that early intervention for CKD had reduced the execration of clinical value.
[ترجمه گوگل]یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله زودهنگام برای CKD باعث کاهش دفع ارزش بالینی شده است
[ترجمه ترگمان]نتایج: نتیجه نشان داد که مداخله اولیه برای CKD the و execration ارزش بالینی را کاهش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The administrative implementation system in Tai Wan is very helpful for the mainland to make the law of arbitrary administrative execration.
[ترجمه گوگل]سیستم اجرای اداری در تای وان برای وضع قانون اجرای خودسرانه اداری برای سرزمین اصلی بسیار مفید است
[ترجمه ترگمان]سیستم اجرایی اجرایی در تای Wan برای سرزمین اصلی بسیار مفید است تا قانون of اجرایی را ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Therefore your days shall you curse, and the years of your lives shall perish; perpetual execration shall be multiplied, and you shall not obtain mercy.
[ترجمه گوگل]پس روزهای شما را نفرین خواهید کرد و سالهای زندگی شما نابود خواهد شد عذاب همیشگی چند برابر خواهد شد و رحمت نخواهی یافت
[ترجمه ترگمان]بنابراین روزگار شما نفرین خواهد شد، و سال ها زندگی شما نابود خواهد شد؛ و نفرت دائمی به زودی افزایش می یابد، و شما هم رحم نخواهید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تنفر (اسم)
hate, abhorrence, disgust, hatred, distaste, loathing, repulsion, execration, detestation, disrelish, teen

نفرت (اسم)
hate, disgust, phobia, hatred, loathing, aversion, abomination, malice, enmity, execration, detestation, odium

زشتی (اسم)
inelegance, abomination, obscenity, homeliness, beastliness, deformation, flagrance, flagrancy, execration, inconcinnity, opprobrium, odium

نفرین (اسم)
curse, cuss, imprecation, malison, execration

لعنت (اسم)
curse, cuss, damnation, malediction, execration

مایهءنفرت (اسم)
execration

انگلیسی به انگلیسی

• hatred, loathing; curse

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : execrate
✅️ اسم ( noun ) : execration
✅️ صفت ( adjective ) : execrable / execratory
✅️ قید ( adverb ) : execrably

بپرس