execrate


معنی: مکروهداشتن، نفرت کردن از، بد خواندن
معانی دیگر: بیزار بودن، متنفر بودن، نفرت داشتن، منزجر بودن، ناسزا گفتن، دشنام دادن، فحش دادن، با تحقیر (یا تنفر و غیره) صحبت کردن، (شدیدا) خرده گیری کردن، مورد لعن و طعن قرار دادن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: execrates, execrating, execrated
(1) تعریف: to completely detest; abhor; loathe.
متضاد: admire
مشابه: abhor, despise, loathe

(2) تعریف: to denounce the evil of; curse.
متضاد: eulogize
مشابه: anathematize, damn
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to speak condemningly; utter curses.

جمله های نمونه

1. posterity will execrate his name
آیندگان نام او را مورد لعن و طعن قرار خواهند داد.

2. he began to execrate aloud
او با صدای بلند شروع به ناسزا گفتن کرد.

3. he finally came to execrate their narrowmindedness and fanaticism
او بالاخره از کوته فکری و تعصب آنها بیزار شد.

4. She execrated all who opposed her.
[ترجمه گوگل]او همه کسانی را که با او مخالفت می‌کردند تنبیه کرد
[ترجمه ترگمان]او همه کسانی بودند که با او مخالف بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Shall execrate you with the ungodly.
[ترجمه گوگل]تو را با ستمکاران تنبیه خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]با یک سگ از شما نفرت دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I execrate people who deceive and tell lies.
[ترجمه گوگل]من افرادی را که فریب می دهند و دروغ می گویند، تنفر می کنم
[ترجمه ترگمان]من از مردمی متنفرم که فریب می خورند و دروغ می گویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Those that bless you I will bless, those that curse you, I will execrate.
[ترجمه گوگل]کسانی که شما را برکت می دهند، من برکت خواهم داد، کسانی که شما را نفرین می کنند، من عذاب خواهم کرد
[ترجمه ترگمان]کسانی که شما را تقدیس می کنند، شما را تقدیس خواهم کرد، کسانی که شما را نفرین می کنند، از آن execrate
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. BEARD, n. The hair that is commonly cut off by those who justly execrate the absurd Chinese custom of shaving the head.
[ترجمه گوگل]ریش، n موهایی که معمولاً توسط کسانی که عادت پوچ چینی در تراشیدن سر را به انصاف انجام می دهند، کوتاه می شود
[ترجمه ترگمان]beard که معمولا با کسانی که حق دارند سر خود را اصلاح کنند بریده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There is, in the synagogue, in the mosque, in the pagoda, in the wigwam, a hideous side which we execrate, and a sublime side, which we adore.
[ترجمه گوگل]در کنیسه، در مسجد، در بتکده، در ویگوام، وجهی شنیع است که ما آن را نادیده می گیریم، و سویه ای عالی که آن را می پرستیم
[ترجمه ترگمان]در کنیسه، در مسجد، در the، در the، در the، یک سو hideous که ما از آن نفرت داریم، و یک طرف عالی که ما آن را adore
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The citizen of Oceania is not allowed to know anything of the tenets of the other two philosophies, but he is taught to execrate them as barbarous outrages upon morality and common sense.
[ترجمه گوگل]شهروند اقیانوسیه اجازه ندارد چیزی از اصول دو فلسفه دیگر بداند، اما به او آموزش داده می شود که آنها را به عنوان توهین وحشیانه بر اخلاق و عقل سلیم نکوهش کند
[ترجمه ترگمان]شهروند اقیانوسیه مجاز نیست چیزی از اصول دو فلسفه دیگر بداند، اما آموخته می شود که از آن ها به عنوان outrages وحشیانه به اخلاق و عقل سلیم استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مکروه داشتن (فعل)
execrate

نفرت کردن از (فعل)
execrate

بد خواندن (فعل)
execrate, misread

انگلیسی به انگلیسی

• hate, despise; curse

پیشنهاد کاربران

To express strong dislike or condemnation for something or someone. “Execrate” often implies a sense of detestation or loathing.
ابراز تنفر یا محکومیت شدید کردن نسبت به چیزی یا کسی. "execrate" اغلب به معنای احساس تنفر یا نفرت است.
...
[مشاهده متن کامل]

a film critic might write, “I execrate the use of gratuitous violence in movies. ”
In a heated argument, someone might say, “I execrate your narrow - minded views. ”
A writer might use the term in a scathing review, saying, “This book deserves to be execrated for its offensive content. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-values/
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : execrate
✅️ اسم ( noun ) : execration
✅️ صفت ( adjective ) : execrable / execratory
✅️ قید ( adverb ) : execrably

بپرس