execrable

/ˌɛgˈzɛkrəbəl//ˈɛksɪkrəbl/

معنی: زشت، مکروه، نفرت انگیز
معانی دیگر: جنس بد، گند، بنجل، بد، واخورده، تنفرانگیز، بیزارکننده، ملعون

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: execrably (adv.), execrableness (n.)
(1) تعریف: of very poor quality; extremely inferior.
متضاد: excellent
مشابه: abominable

- This is an execrable wine that should never have been served to the guests.
[ترجمه گوگل] این شرابی است که هرگز نباید برای مهمان سرو می شد
[ترجمه ترگمان] این یک شراب نفرت انگیز است که هرگز نباید به مهمانان داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: worthy of hatred or disgust; loathsome; detestable.
متضاد: admirable
مشابه: abominable, atrocious, beastly, despicable, heinous, loathsome, odious, sickening

- He should receive the harshest penalty the state can inflict for such an execrable crime.
[ترجمه گوگل] او باید سخت ترین مجازاتی را که دولت می تواند برای چنین جنایتی محکوم کند دریافت کند
[ترجمه ترگمان] او باید سخت ترین مجازاتی را که دولت می تواند به چنین جنایت نفرت انگیز تحمیل کند، بپذیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. execrable verse
شعر بد

2. She's always had execrable taste in men.
[ترجمه گوگل]او همیشه در مردان ذائقه ی وسوسه انگیزی داشت
[ترجمه ترگمان]همیشه ذوق و سلیقه عجیبی در مردها دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. What an execrable meal!
[ترجمه گوگل]چه غذای ناخوشایندی!
[ترجمه ترگمان]چه غذای نفرت انگیز!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He stood at the desk, labouring in his execrable handwriting.
[ترجمه گوگل]او پشت میز ایستاده بود و با دستخط هولناک خود کار می کرد
[ترجمه ترگمان]او پشت میز ایستاده بود و با خط نفرت انگیز خود کلنجار می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Digging locale's environment is execrable, so it is unsuitable for operator's fieldwork.
[ترجمه گوگل]حفاری محیط محلی قابل اجرا است، بنابراین برای کار میدانی اپراتور نامناسب است
[ترجمه ترگمان]محیط منطقه Digging هم نفرت انگیز است، به همین دلیل برای کار عملی اپراتور نامناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An execrable place in the winter, Paris!
[ترجمه گوگل]یک مکان وحشتناک در زمستان، پاریس!
[ترجمه ترگمان]یک جای نفرت انگیز در زمستان، پاریس!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His coats were execrable.
[ترجمه پریسا] کت های او زننده بود ( منظور زشت و زننده )
|
[ترجمه گوگل]کت هایش افتضاح بود
[ترجمه ترگمان]His نفرت انگیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Convenience is, however, in all affairs of life, an execrable test of value.
[ترجمه گوگل]با این حال، راحتی در همه امور زندگی، آزمون ارزشی است
[ترجمه ترگمان]با این حال، در همه امور زندگی، در همه امور، یک آزمون نفرت انگیز از ارزش وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Accusing us of being disloyal to cover his own sorry behavior is truly execrable.
[ترجمه گوگل]متهم کردن ما به بی وفایی برای پوشاندن رفتار متاسفانه خود واقعاً ناپسند است
[ترجمه ترگمان]این که ما را وادار خواهیم کرد که بی وفایی خود را از دست بدهیم و رفتار پشیمان خود را پنهان کنیم واقعا نفرت انگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To Western ears, the wind playing in the slow movement will probably sound execrable.
[ترجمه گوگل]برای گوش غربی، باد که با حرکت آهسته می‌نوازد، احتمالاً ناخوشایند خواهد بود
[ترجمه ترگمان]به گوش غرب، باد که در حرکت کند به گوش می رسد احتمالا بسیار نفرت انگیز خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. On what foundation does your bold, mad, pitiable, and execrable arrogance rest?
[ترجمه گوگل]تکبر جسورانه، دیوانه، ترحم‌انگیز و ناخواسته شما بر چه پایه‌ای استوار است؟
[ترجمه ترگمان]بر پایه چه پایه، بی باک، رقت انگیز و arrogance نفرت انگیز شما چه می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Telerobot system can be widely used in high altitude exploration, deep-ocean exploitation, remote task or dangerous and execrable task environment.
[ترجمه گوگل]سیستم تله ربات را می توان به طور گسترده در اکتشاف در ارتفاعات بالا، بهره برداری از اعماق اقیانوس، کار از راه دور یا محیط کار خطرناک و قابل اجرا استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]سیستم Telerobot می تواند به طور گسترده در اکتشاف ارتفاع بالا، بهره برداری عمیق از اقیانوس، عملیات دور افتاده یا خطرناک و تاریک کار مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زشت (صفت)
abhorrent, heinous, hideous, nefarious, bawdy, ugly, bad, obscene, abominable, execrable, gross, scurrilous, rude, offensive, awry, nasty, contumelious, awkward, black, unfavorable, flagrant, maladroit, backhand, ungainly, dirty, horrid, gash, unpleasant, fulsome, disgusting, invidious, ham-handed, heavy-handed, homely, ill-favored, ill-favoured, pocky, uncouth, ungraceful, unhandsome

مکروه (صفت)
abhorrent, abominable, detestable, execrable

نفرت انگیز (صفت)
detestable, execrable, obnoxious, blasted, gruesome, forbidding, odious, horrid, loathsome, invidious, loathly

انگلیسی به انگلیسی

• despicable, abominable; very bad
if you say that something is execrable, you mean that it is very bad or very unpleasant; a formal word.

پیشنهاد کاربران

آواشناسی UK اصلاح شود.
شکل صحیح: /ˈek. sə. krə. bl/
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : execrate
✅️ اسم ( noun ) : execration
✅️ صفت ( adjective ) : execrable / execratory
✅️ قید ( adverb ) : execrably
بسیار بد، نفرت انگیز،
Extremely bad, awful appalling، detestable, unpleasant
If you feel certain you are about to watch an execrable movie, you will be pleasantly surprised

بپرس