1. flimsy excuses
بهانه های ناموجه
2. lame excuses
بهانه های باور نکردنی
3. paltry excuses
بهانه های بیخود
4. these excuses won't wash
این بهانه ها قابل قبول نیستند.
5. invent what excuses you please!
هر بهانه ای را که دلت می خواهد اختراع کن !
6. to invent excuses
بهانه تراشیدن
7. to offer excuses
بهانه آوردن
8. make one's excuses
(به خاطر عدم شرکت در چیزی یا قصور و غیره) پوزش خواستن
9. he is long on excuses
او خیلی بهانه می آورد.
10. lazy people have many excuses
اشخاص تنبل خیلی بهانه می آورند.
11. please give them my excuses
لطفا از سوی من از آنها پوزش بخواه.
12. she is always making excuses for being late
او همیشه از دیر آمدن خودش عذرخواهی می کند.
13. he kept waffling and finding excuses not to sign the contract
او مرتب این دست و آن دست می کرد و دنبال بهانه می گشت که قرار داد را امضا نکند.
14. i am sick of such excuses
از این بهانه ها خسته شده ام.
15. he trotted out the same old excuses
همان بهانه های قبلی را تکرار کرد.
16. she is a dab hand at finding excuses
او در بهانه آوردن ید طولی دارد.