🔸 معادل فارسی:
• سفر کوتاه تفریحی
• گردش / گشت وگذار
• بازدید گروهی
• ( در زمینه آموزشی ) اردوی علمی یا فرهنگی
در زبان محاوره ای:
یه گردش کوتاه، یه سفر تفریحی، رفتن بیرون با گروه برای تفریح یا آموزش
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ( تفریحی – عمومی ) :
سفر کوتاه، معمولاً یک روزه، که برای لذت، استراحت یا بازدید از مکان خاصی انجام می شود.
مثال: We went on an excursion to the countryside last weekend.
آخر هفته گذشته به گردش کوتاهی در حومه رفتیم.
2. ( آموزشی – گروهی ) :
بازدید گروهی دانش آموزان یا دانشجویان از مکان های علمی، فرهنگی یا طبیعی.
مثال: The school organized an excursion to the science museum.
مدرسه یک اردوی علمی به موزهٔ علوم ترتیب داد.
3. ( استعاری – مفهومی ) :
ورود کوتاه مدت به یک حوزه یا فعالیت جدید، معمولاً به صورت آزمایشی یا تفننی.
مثال: Her excursion into poetry was brief but passionate.
ورود کوتاه مدتش به دنیای شعر کوتاه بود اما پرشور.
🔸 مترادف ها:
outing – trip – jaunt – field trip – tour – visit – expedition
↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم curr/cur/cor/cour
📌 این ریشه، معادل "run" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "run" مربوط هستند.
... [مشاهده متن کامل]
📂 مثال:
🔘 current: something that ‘runs’ in a continuous flow
🔘 currency: money that ‘runs’ as a medium of exchange
🔘 curriculum: a course that ‘runs’ through a field of study
🔘 concur: to ‘run’ together in agreement
🔘 recur: to ‘run’ back or happen again
🔘 incur: to ‘run’ into something undesirable
🔘 precursor: something that ‘runs’ before and signals what’s coming
🔘 courier: a person who ‘runs’ to deliver messages or packages
🔘 corridor: a passage that allows movement to ‘run’ through
🔘 excursion: a short trip that ‘runs’ away from a usual path
🔘 concourse: a large open space where people ‘run’ together
🔘 discourage: to take away the motivation to ‘run’ forward
🔘 occur: to ‘run’ into existence or happen
🔘 corrugate: to cause to ‘run’ into folds or ridges
🔘 course: a path or direction something ‘runs’ along
بسیار بسیار پوزش میطلبم.
توضیح قبلی را ، برای واژه ی incursion نوشته بودم .
ولی به اشتباه ، این توضیح را به قسمت excursion فرستادم.
اشتباه لپی بود . . ولی بیایید نیمه ی پر لیوان را ببینیم ، اکنون فرق بین excursion و. incursion را میدانید.
ترجمان تمام دوستان درست بود.
جدیدترین ترجمه ی واژه incursion را می نویسم. .
جدیدترین ترجمه ی آن :
( تهاجم و پیشروی نظامی زمینی ) است.
در اخبار رسانه ها ی انگلیسی زبان ، بخصوص پس از جنگ اوکراین و جنگ لبنان و اسرائیل، مرتب می شنویم: Ground INCURSION , یعنی پیشروی زمینی ارتش به داخل کشور متخاصم. .
... [مشاهده متن کامل] گشت وگذاری ( بیشتر کوتاه مدت و گروهی ) که برای خوشگذرانی رخ میدهد. میتوانم به سادگی آنرا به [گشت وگذار] واگردانی کنیم.
Trip by a group of people, usually made for leisure, education, or physical purposes
۱. گردش. گشت. گشت و گذار. سیاحت ۲. تور. گردش ۳. بیرون رفتن به منظور ۴. {مجازی}سیر ۵. انحراف . 6. توریستی
مثال:
How many people want to go on the excursion?
چند نفر می خواهند به گشت و گذار بروند؟
جابجایی از یک نقطه ثابت
( فیزیک )
افت و خیز ( علمی )
سفرِ خارج از شهر
گشت و گذار , سیر و سیاحت
– Next week we're going on an excursion
– We went on an excursion to the Pyramids
– I have arranged with my classmates for an excursion to the beach
excursion ( گردشگری و جهانگردی )
واژه مصوب: گشت یکروزه
تعریف: سفر تفریحی که مدت آن کمتر از بیست وچهار ساعت باشد|||متـ . تفرج
بازه کوتاه ( زمانی یا مکانی )
گشت و گذر؛ گشت و گذار
سیر و تماشا ( به گویش دری ) سَیل و تماش
به سویدی ( سوئدی ) utflykt
انحراف، اختلاف بین بیشینه و کمینه در فیزیک ترمودینامیک
حرکات و گردش ( مفصل )
a short journey usually made for pleasure, often by a group of people
اردو
انحراف
نوسان
گشت و گذار - سیر و سیاحت
انبساط ، افزایش حجم قفسه سینه در پزشکی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)