exculpation


معنی: تبرئه، برائت
معانی دیگر: تبرئه، برائت

جمله های نمونه

1. Such pragmatic exculpation is both too harsh on Mr Museveni and too generous.
[ترجمه گوگل]چنین تبرئه‌های عمل‌گرایانه هم در مورد آقای موسوینی بسیار خشن و هم سخاوتمندانه است
[ترجمه ترگمان]چنین exculpation واقع گرایانه هم نسبت به آقای موسوینی خیلی سخت و بخشنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Cross-hole seismic tomography is a high exculpation rate seismical investigation technique which can explore circumstance of underground medium by seismic wave.
[ترجمه گوگل]توموگرافی لرزه ای متقاطع یک روش بررسی لرزه ای با سرعت تخلیه بالا است که می تواند شرایط محیط زیرزمینی را توسط موج لرزه ای کشف کند
[ترجمه ترگمان]پرتونگاری لرزه نگاری حفره یک روش تحقیق با نرخ بالای بالا است که می تواند شرایط محیط زیرزمینی را با امواج لرزه ای مورد بررسی قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. For they are efforts at exculpation.
[ترجمه گوگل]زیرا آنها کوششی برای تبرئه هستند
[ترجمه ترگمان]چون در exculpation تلاش می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Self - exculpation, hyperactivity ( contrasted with alleged Tory inertia ), homes and hope: that is Labour's political strategy.
[ترجمه گوگل]تبرئه خود، بیش فعالی (در تقابل با اینرسی ادعایی محافظه کار)، خانه و امید: این استراتژی سیاسی حزب کارگر است
[ترجمه ترگمان]Self، بیش فعالی (در تقابل با رکود Tory)، خانه ها و امید: این استراتژی سیاسی حزب کارگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. According to the example, this is an efficient approach over FTA, but also it can handle diagnosis reasoning and exculpation reasoning and that FTA cannot.
[ترجمه گوگل]با توجه به مثال، این یک رویکرد کارآمد در مورد FTA است، اما همچنین می تواند استدلال تشخیصی و استدلال توجیهی را مدیریت کند و FTA نمی تواند
[ترجمه ترگمان]با توجه به این مثال، این یک رویکرد کارآمد برای FTA است، اما هم چنین می تواند استدلال تشخیصی و استدلال exculpation را حل کند و that نمی تواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Its content mainly includes the confession of a suspect or a defendant to acknowledge a crime and his exculpation to declare himself innocent or guilty of a venial crime.
[ترجمه گوگل]محتوای آن عمدتاً شامل اعتراف یک مظنون یا متهم به اعتراف به جرم و تبرئه وی برای اعلام بی گناهی یا مجرم بودن خود در یک جنایت رد است
[ترجمه ترگمان]محتوای آن عمدتا شامل اعتراف یک مظنون یا متهم به اقرار به یک جرم و exculpation برای اعلام بیگناهی یا گناه از یک جرم venial است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تبرئه (اسم)
absolution, exoneration, compurgation, exculpation, quietus, quittance

برائت (اسم)
absolution, acquittance, compurgation, exculpation, quietus, quittance, innocence, purgation

انگلیسی به انگلیسی

• act of freeing from blame, act of declaring innocent

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : exculpate
✅️ اسم ( noun ) : exculpation
✅️ صفت ( adjective ) : exculpatory
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس