1. an excruciating pain
درد جانفرسا
2. the decision to get a divorce was excruciating for both of them
تصمیم آنها به طلاق برای هر دوی آنها دردناک بود.
3. I was in excruciating pain and one leg wouldn't move.
[ترجمه گوگل]درد طاقتفرسا داشتم و یکی از پاهام تکان نمیخورد
[ترجمه ترگمان]درد شدیدی داشتم و یک پا از جایش تکان نخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The tablets brought temporary respite from the excruciating pain.
[ترجمه گوگل]قرص ها مهلت موقت از درد طاقت فرسا به ارمغان آوردند
[ترجمه ترگمان]این قرص ها از درد شدید رنج می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. When I bend my arm, the pain is excruciating.
[ترجمه گوگل]وقتی دستم را خم میکنم، درد طاقتفرسا است
[ترجمه ترگمان]وقتی دستم را خم می کنم، درد کشنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He died after five days of excruciating torture.
[ترجمه گوگل]او پس از پنج روز شکنجه طاقتفرسا درگذشت
[ترجمه ترگمان]او پس از پنج روز شکنجه شدید درگذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. There was a moment of excruciating silence.
[ترجمه گوگل]لحظه ای سکوت طاقت فرسا برقرار شد
[ترجمه ترگمان]لحظه ای سکوت آزار دهنده برقرار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He has excruciating backache.
9. The fix is simple but excruciating for Tandem to say - reboot the system.
[ترجمه گوگل]راهاندازی مجدد ساده است اما برای Tandem آزاردهنده است - سیستم را راهاندازی مجدد کنید
[ترجمه ترگمان]این تعمیر ساده اما زجرآور برای Tandem برای راه اندازی مجدد سیستم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. As the years went by and the excruciating physical pain continued, the woman became understandably more and more depressed and anxious.
[ترجمه گوگل]با گذشت سال ها و ادامه درد طاقت فرسا، زن به طور قابل درک بیشتر و بیشتر افسرده و مضطرب می شد
[ترجمه ترگمان]همان طور که سال ها گذشت و درد شدید جسمی ادامه یافت، زن بیش از پیش افسرده و نگران شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. With excruciating slowness and delicacy he sucked it before running his tongue in the space between the last two toes.
[ترجمه گوگل]با آهستگی و ظرافت طاقت فرسا، قبل از اینکه زبانش را در فضای بین دو انگشت آخر پا بگذارد، آن را می مکید
[ترجمه ترگمان]با کندی و ظرافت، قبل از اینکه زبونش را در فضایی بین دو انگشت آخر پاک کند، آن را می مکید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Joseph Lewis, an ivory turner, suffered excruciating poverty.
[ترجمه گوگل]جوزف لوئیس، عاج تراش، از فقر طاقت فرسایی رنج می برد
[ترجمه ترگمان]جوزف لوئیس، یک turner عاج، از فقر شدید رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The pain in my knee was excruciating.
14. She groaned, suffering all over again the excruciating embarrassment of those moments.
[ترجمه گوگل]او ناله کرد و دوباره از شرمندگی طاقت فرسا آن لحظات رنج برد
[ترجمه ترگمان]او با ناراحتی و ناراحتی تمام این لحظه ها را عذاب می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید