excrescent


معنی: بر امده
معانی دیگر: آماسه، بیرون زده، برآمده، برون رسته، زائده، اضافی، زیادی

جمله های نمونه

1. The excrescent water and potassium was treated with sodium bicarbonate, diuretic and conventional ultrafiltration.
[ترجمه گوگل]آب و پتاسیم دفعی با بی کربنات سدیم، دیورتیک و اولترافیلتراسیون معمولی تیمار شد
[ترجمه ترگمان]آب excrescent و پتاسیم با سدیم بیکربنات، diuretic و ultrafiltration متداول درمان شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. XL produce lots excrescent equations in solving process, which increase the complexity of computation.
[ترجمه گوگل]XL در فرآیند حل معادلات مازاد زیادی تولید می کند که پیچیدگی محاسبات را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]۴۰ معادلات excrescent زیادی در فرآیند حل وجود دارد که پیچیدگی محاسبات را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. However, due to the excrescent side lobe, the current drive efficiency is lower.
[ترجمه گوگل]با این حال، با توجه به لوب جانبی زائد، راندمان درایو جریان کمتر است
[ترجمه ترگمان]با این حال، به خاطر بخش جانبی excrescent، بازده محرک فعلی کم تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. French also sometimes has excrescent b in similar positions: so in chambre "room" and trembler "tremble" (from Latin camera and tremulare, evidently pronounced without the vowels given here in bold).
[ترجمه گوگل]زبان فرانسه نیز گاهی اوقات دارای علامت b در موقعیت‌های مشابه است: بنابراین در chambre "room" و trembler "tremble" (از لاتین camera و tremulare، آشکارا بدون حروف صدادار که در اینجا به صورت پررنگ آورده شده تلفظ می‌شود)
[ترجمه ترگمان]همچنین فرانسه گاهی دارای excrescent b در موقعیت های مشابه است: به این ترتیب در \"اتاق\" و \"tremble\" (از دوربین لاتین و tremulare، ظاهرا بدون توجه به حروف صدادار که در اینجا ذکر شده، تلفظ می شود)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The processing produce, excrescent trouble of quality, material.
[ترجمه گوگل]فرآوری محصول، مشکل فوق العاده کیفیت، مواد
[ترجمه ترگمان]محصولات فرآوری، مشکلات مربوط به کیفیت، مواد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When lamp excrescent phenomemon happened, please quickly cut off power supply, and took charge of a distributor with me or held professional qualification certificate personnel to check Maintain.
[ترجمه گوگل]هنگامی که پدیده افزایش لامپ اتفاق افتاد، لطفاً به سرعت منبع تغذیه را قطع کنید و مسئولیت یک توزیع کننده را با من به عهده بگیرید یا از پرسنل گواهینامه صلاحیت حرفه ای برای بررسی Maintain استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]زمانی که چراغ excrescent اتفاق می افتد، لطفا به سرعت تامین برق را قطع کنید، و مسئول یک توزیع کننده با من باشید یا پرسنل گواهی نامه صلاحیت حرفه ای را برای بررسی حفظ کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It seems to be excrescent importance to supervise accountancy's information because accountancy's information has the economic result.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد نظارت بر اطلاعات حسابداری اهمیت فوق العاده ای دارد زیرا اطلاعات حسابداری نتیجه اقتصادی دارد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که برای نظارت بر اطلاعات حسابداری بسیار مهم است، چرا که اطلاعات حسابداری نتیجه اقتصادی را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Although namely equitable 1annuals old, the body fashion was excrescent Gao Da Dun, like a mountain of Wei E, full of a sense of security.
[ترجمه گوگل]با وجود اینکه 1 سالیانه منصفانه بود، مد بدن گائو دا دون مات بود، مانند کوهی از وی ای، پر از احساس امنیت
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه ۱ annuals برابر است، اما مد بدن، مانند کوه وی ای، پر از حس امنیت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Still there is various reason to of excessively bite resultant force, will also make tooth excrescent to move, but make the gum shrunken back.
[ترجمه گوگل]با این حال دلایل مختلفی وجود دارد که نیروی ناشی از گاز گرفتن بیش از حد باعث می شود که دندان حرکت کند، اما لثه را منقبض کند
[ترجمه ترگمان]با این حال دلایل مختلفی برای ضربه بیش از حد نیروی ناشی از گاز وجود دارد که باعث می شود دندان به حرکت در آید، اما make را به عقب کشانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This accounts for the modern forms limb (limber has excrescent b, regardless of whether it means "shaft," "holes in timber," or "pliable"; none of them is related to limb) and crumb.
[ترجمه گوگل]این مربوط به اشکال مدرن اندام (لمبر دارای ضخیم b است، صرف نظر از اینکه به معنای "شفت"، "سوراخ در چوب" یا "قابل انعطاف" باشد؛ هیچ یک از آنها به اندام مربوط نمی شود) و خرده ریز
[ترجمه ترگمان]این کار برای اعضای بدن مدرن، بدون در نظر گرفتن این که به معنی \"شفت\"، \"سوراخ ها در چوب،\" یا \"قابل انعطاف\" است، وجود دارد؛ هیچ یک از آن ها با چوب و تکه نان مرتبط نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Happy:Have you been think that how many the anxiety and bother is excrescent.
[ترجمه گوگل]شاد: آیا فکر کرده اید که چقدر اضطراب و ناراحتی زیاد است؟
[ترجمه ترگمان]خوشحال: آیا فکر کرده اید که اضطراب و اضطراب چقدر وحشتناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Results 110 patients all recover, have no occurrence of excrescent circumstance of stiffen knee joint.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: 110 بیمار همگی بهبود می‌یابند
[ترجمه ترگمان]نتایج ۱۱۰ بیمار همگی بهبودی پیدا می کنند و هیچ of از شرایط excrescent مفصل زانو ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Methods The shape, size, echo, distribution and valve injure of cardiac valve excrescent were detected with echocardiogram by thoraces in 28 cases with infective endocarditis.
[ترجمه گوگل]MethodsThe شکل، اندازه، اکو، توزیع و آسیب دریچه ضایعات دریچه قلب با اکوکاردیوگرام توسط توراس در 28 مورد با اندوکاردیت عفونی تشخیص داده شد
[ترجمه ترگمان]روش ها شکل، اندازه، پژواک، توزیع و سوپاپ اطمینان از دریچه قلب، با echocardiogram در ۲۸ مورد با infective endocarditis شناسایی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The results show that the hybrid method can save more computational time and has advantages of satisfied precision and no more excrescent memory space in the computational processing.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می‌دهد که روش ترکیبی می‌تواند در زمان محاسباتی بیشتر صرفه‌جویی کند و از مزایای دقت رضایت‌بخش و عدم وجود فضای خالی بیشتر در حافظه در پردازش محاسباتی برخوردار است
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که روش ترکیبی می تواند زمان محاسباتی بیشتری را ذخیره کرده و دارای مزایای دقت و فضای حافظه بیشتر در پردازش محاسباتی نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بر امده (صفت)
knotted, bouffant, protuberant, gibbous, bulging, verrucous, bulgy, pulvinate, excrescent, snaggy, protrusive, ridgy, verrucose

انگلیسی به انگلیسی

• growing excessively; redundant, superfluous

پیشنهاد کاربران

بپرس