excommunicated : از کلیسا محروم شده / از اجتماع مذهبی طرد شده
excommunicate: محروم کردن از کلیسا / طرد کردن
excommunication: محرومیت از کلیسا / طرد رسمی
The young woman was excommunicated for defying the church: زن جوان به خاطر مخالفت با کلیسا از آن محروم شد.
... [مشاهده متن کامل]
In the 1800s, women who defied church rules risked being excommunicated:
در دهه ۱۸۰۰، زنانی که قوانین کلیسا را نادیده می گرفتند، با خطر محروم شدن مواجه بودند.
excommunicate: محروم کردن از کلیسا / طرد کردن
excommunication: محرومیت از کلیسا / طرد رسمی
The young woman was excommunicated for defying the church: زن جوان به خاطر مخالفت با کلیسا از آن محروم شد.
... [مشاهده متن کامل]
در دهه ۱۸۰۰، زنانی که قوانین کلیسا را نادیده می گرفتند، با خطر محروم شدن مواجه بودند.