exclusively

/ɪkˈsklusɪvli//ɪkˈsklusɪvli/

معنی: تنها، منحصرا، دو بدو
معانی دیگر: انحصارا، چنانکه ازدخول دیگران جلوگیری کند

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: with all others left out or not included; only; solely.

- A diet that consists exclusively of bread and doughnuts is not very healthy.
[ترجمه گوگل] رژیمی که منحصراً از نان و دونات تشکیل شده باشد، چندان سالم نیست
[ترجمه ترگمان] رژیم غذایی که به طور انحصاری از نان و پیراشکی تشکیل می شود چندان سالم نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- It was difficult for a Hispanic family to move to an exclusively white neighborhood.
[ترجمه Ashin] برای یک خانواده اسپانیایی تبار مهاجرت به یک محله اختصاصی سفید پوستان بسیار دشوار بود.
|
[ترجمه گوگل] نقل مکان به محله ای منحصراً سفیدپوست برای یک خانواده اسپانیایی دشوار بود
[ترجمه ترگمان] برای یک خانواده اسپانیولی برای نقل مکان به یک محله منحصر به فرد سفید مشکل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. these bears live exclusively on fish
این خرس ها فقط ماهی می خورند (با ماهی زنده اند).

2. they grow rice exclusively for export
آنها برنج را صرفا برای صادرات می کارند.

3. Freedom is always and exclusively freedom for the one who thinks differently.
[ترجمه گوگل]آزادی همیشه و منحصراً آزادی برای کسی است که متفاوت می اندیشد
[ترجمه ترگمان]آزادی همیشه و صرفا آزادی برای کسی است که متفاوت فکر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The debate is being conducted almost exclusively on party political lines.
[ترجمه گوگل]این مناظره تقریباً منحصراً بر روی خطوط سیاسی حزبی انجام می شود
[ترجمه ترگمان]بحث تقریبا به طور انحصاری بر روی خطوط سیاسی حزبی انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The star has a ski slope reserved exclusively for her.
[ترجمه گوگل]این ستاره یک پیست اسکی دارد که منحصراً برای او رزرو شده است
[ترجمه ترگمان]این ستاره یک شیب اسکی دارد که منحصرا برای او رزرو شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This sample room is exclusively for women.
[ترجمه گوگل]این اتاق نمونه انحصاری برای بانوان است
[ترجمه ترگمان]این اتاق نمونه منحصرا برای زنان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The club is an exclusively male preserve.
[ترجمه گوگل]این باشگاه منحصراً حفاظت شده مردانه است
[ترجمه ترگمان]کلوب یک حفظ انحصاری مردانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Constitutional changes are exclusively the prerogative of the parliament.
[ترجمه گوگل]تغییرات قانون اساسی منحصراً در اختیار مجلس است
[ترجمه ترگمان]تغییرات قانون اساسی منحصرا حق رای پارلمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That shop caters exclusively to the weaker sex.
[ترجمه گوگل]آن فروشگاه منحصراً به جنس ضعیف‌تر پاسخ می‌دهد
[ترجمه ترگمان]اون مغازه منحصرا به سکس ضعیف نیاز داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The study focuses exclusively on secondary schools.
[ترجمه گوگل]این مطالعه منحصراً بر مدارس متوسطه متمرکز است
[ترجمه ترگمان]این مطالعه منحصرا بر روی مدارس متوسطه متمرکز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This room is exclusively for women.
[ترجمه گوگل]این اتاق منحصرا برای بانوان است
[ترجمه ترگمان]این اتاق مخصوص زن ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They deal exclusively in Chinese art.
[ترجمه گوگل]آنها منحصراً به هنر چینی می پردازند
[ترجمه ترگمان]آن ها منحصرا در هنر چین کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Randolph's work was exclusively concerned with the effects of pollution on health.
[ترجمه گوگل]کار راندولف منحصراً به تأثیرات آلودگی بر سلامتی مربوط می شد
[ترجمه ترگمان]کار Randolph منحصرا مربوط به اثرات آلودگی بر سلامت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This offer is available exclusively to people who call now.
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد منحصراً برای افرادی که هم اکنون تماس می گیرند در دسترس است
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد به طور انحصاری برای افرادی که اکنون تماس می گیرند، در دسترس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The ceremony is exclusively masculine.
[ترجمه گوگل]مراسم صرفاً مردانه است
[ترجمه ترگمان]مراسم به طور انحصاری مردانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تنها (قید)
just, merely, exclusively, singly

منحصرا (قید)
solely, exclusively, particularly, individually

دو بدو (قید)
tete-a-tete, exclusively

تخصصی

[ریاضیات] منحصرا

انگلیسی به انگلیسی

• in an exclusive manner, in a manner which shuts out all others; solely, in a limited manner
you use exclusively to refer to situations that involve only the things mentioned, and nothing else.

پیشنهاد کاربران

منحصرا. بالاخص. صرفا
مثال:
If the abode of the Hereafter were exclusively for you with Allah and not for other people
اگر سکونت با خدا در روز قیامت منحصرا برای شماست و نه دیگر مردم
�إِنْ کَانَتْ لَکُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خَالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ�
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : exclude
✅️ اسم ( noun ) : exclusion / exclusivity / exclusive / exclusiveness
✅️ صفت ( adjective ) : exclusive / exclusionary
✅️ قید ( adverb ) : exclusively
✅ حرف اضافه ( preposition ) : excluding
انحصارا
انحصاری
منحصرا. فقط
به صورتِ تکی، جدا از سایرین، جدا از بقیه
منحصر از بقیه
مطلقا، به طور محض، تماما، به تنهایی، فقط، محضا
صرفا
منحصرا

بپرس