1. the exclusion of women from political activity
محروم سازی زنان از فعالیت سیاسی
2. to the exclusion of. . .
برای برون داری . . . ،به منظور محروم سازی. . .
3. the laws relating to the admission or exclusion of aliens
قوانین مربوط به راه دادن یا ندادن خارجیان
4. It calls for the exclusion of all commercial lending institutions from the college loan program.
[ترجمه گوگل]خواستار حذف تمامی مؤسسات وام دهی تجاری از برنامه وام کالج است
[ترجمه ترگمان]این برنامه خواستار حذف همه موسسات وام دهنده تجاری از برنامه وام دانشگاه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A 20 - mile exclusion zone was set up around the power station to guard against further explosions.
[ترجمه گوگل]یک منطقه ممنوعه 20 مایلی در اطراف نیروگاه ایجاد شد تا از انفجارهای بیشتر محافظت شود
[ترجمه ترگمان]یک منطقه محرومیت ۲۰ مایلی در اطراف نیروگاه برق راه اندازی شد تا در مقابل انفجارهای بیشتر محافظت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He plays golf to the exclusion of all other sports.
[ترجمه گوگل]او به استثنای سایر ورزش ها گلف بازی می کند
[ترجمه ترگمان]او با حذف تمام ورزش های دیگر گلف بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Exclusion of air creates a vacuum in the bottle.
[ترجمه گوگل]خروج هوا باعث ایجاد خلاء در بطری می شود
[ترجمه ترگمان]حذف هوا باعث ایجاد خلا در بطری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He spent his spare time gardening, to the exclusion of all other interests.
[ترجمه گوگل]او اوقات فراغت خود را صرف باغبانی می کرد، به استثنای همه علایق دیگر
[ترجمه ترگمان]وقتش را صرف باغبانی و محرومیت از منافع دیگران می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Don't revise a few topics to the exclusion of all others.
[ترجمه گوگل]برخی از موضوعات را به استثنای موضوعات دیگر بازبینی نکنید
[ترجمه ترگمان]برخی از موضوعات را به استثنای موارد دیگر مورد بازبینی قرار ندهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A six-mile exclusion zone was ordered around the ship while a tug towed the casualty further offshore.
[ترجمه گوگل]یک منطقه ممنوعه شش مایلی در اطراف کشتی دستور داده شد در حالی که یک یدک کش مصدوم را به دورتر از ساحل می برد
[ترجمه ترگمان]یک منطقه محرومیت شش مایلی در اطراف کشتی سفارش داده شد در حالی که یک یدک کش دور از ساحل را کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. This involves the exclusion of other areas of their lives in order to concentrate on the matter in hand.
[ترجمه گوگل]این شامل حذف سایر زمینه های زندگی آنها به منظور تمرکز بر موضوع مورد نظر است
[ترجمه ترگمان]این شامل حذف دیگر مناطق زندگی آن ها به منظور تمرکز بر روی موضوع در دست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. They were to be treated as exclusion clauses.
[ترجمه گوگل]آنها قرار بود به عنوان بندهای محرومیت در نظر گرفته شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها باید به عنوان بند محرومیت در نظر گرفته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The exclusion clause was of no effect for this breach of an express term.
[ترجمه گوگل]بند حذف هیچ تأثیری برای این نقض یک اصطلاح صریح نداشت
[ترجمه ترگمان]عبارت محرومیت برای این نقض یک عبارت بیان هیچ اثری نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A white dwarf is supported by the exclusion principle repulsion between the electrons in its matter.
[ترجمه گوگل]یک کوتوله سفید توسط دافعه اصل طرد بین الکترون های ماده خود پشتیبانی می شود
[ترجمه ترگمان]یک کوتوله سفید از اصل طرد شدن بین الکترون ها در ماده خود پشتیبانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید