exclave


(بخشی از یک کشور که از بقیه ی کشور جدا بوده و در کشور دیگری قرار دارد) برون بوم (در برابر: درون بوم enclave)، ناحیه ای که ازکشوری جداشده وخاک بیگانه انرافراگرفته باشد

جمله های نمونه

1. east prussia was an exclave of germany
پروس شرقی برون بوم آلمان بود.

2. The Nakhichevan Autonomous Republic (an exclave of Azerbaijan) borders Armenia to the north and east, Iran to the south and west, and Turkey to the northwest.
[ترجمه گوگل]جمهوری خودمختار نخجوان (بخشی از آذربایجان) از شمال و شرق با ارمنستان، از جنوب و غرب با ایران و از شمال غربی با ترکیه همسایه است
[ترجمه ترگمان]جمهوری خودمختار Nakhichevan (یعنی جمهوری آذربایجان)با ارمنستان از شمال و شرق، ایران به جنوب و غرب، و ترکیه تا شمال غرب مرز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Its northernmost section of coastland, the Cabinda exclave, is separated from Angola proper by a narrow corridor of Congo territory.
[ترجمه گوگل]شمالی ترین بخش ساحلی آن، کابیندا، با راهروی باریکی از قلمرو کنگو از آنگولا جدا شده است
[ترجمه ترگمان]شمالی ترین قسمت آن از coastland، کابیندا exclave است که از آنگولا به وسیله یک دهلیز باریک از قلمرو کنگو جدا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. East Prussian was an exclave of Germany.
[ترجمه کالیم] پروس شرقی برون بوم آلمان بود.
|
[ترجمه گوگل]پروس شرقی زیرمجموعه آلمان بود
[ترجمه ترگمان]پروس شرقی یکی از شهرهای آلمان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A large Armenian population wasn't so happy, and Armenia drives a physical wedge through the small nation cutting off an even smaller exclave called Nakchivan from the main territory.
[ترجمه گوگل]جمعیت بزرگ ارمنی چندان خوشحال نبودند، و ارمنستان یک گوه فیزیکی در میان ملت کوچک می راند و یک منطقه کوچکتر به نام ناکجوان را از قلمرو اصلی جدا می کند
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از جمعیت ارمنی این قدر خوشحال نیستند و ارمنستان یک گوه فیزیکی را از طریق این کشور کوچک که حتی exclave کوچک تر به نام Nakchivan را از سرزمین اصلی جدا می کند، می راند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Moscow responded to the conciliatory moves by signalling the cancellation of threats to deploy short-range missiles in its Kaliningrad exclave, which sits within the EU.
[ترجمه گوگل]مسکو به این اقدامات آشتی جویانه واکنش نشان داد و تهدیدات برای استقرار موشک های کوتاه برد در منطقه کالینینگراد خود را که در داخل اتحادیه اروپا قرار دارد، لغو کرد
[ترجمه ترگمان]مسکو با نشان دادن تهدید به استقرار موشک های کوتاه برد در استان کالینینگراد اش که در اتحادیه اروپا قرار دارد، به حرکت های مسالمت آمیز واکنش نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Baltic state of Lithuania -- sandwiched between Latvia and the Russian exclave Kalingrad -- faces an economic contraction of 18 percent for 200
[ترجمه گوگل]ایالت بالتیک لیتوانی - که بین لتونی و منطقه کالینگراد روسیه قرار گرفته است - با یک انقباض اقتصادی 18 درصدی برای سال 200 مواجه است
[ترجمه ترگمان]وضعیت بالتیک - - که بین لتونی و the Kalingrad قرار گرفته است - با ادغام اقتصادی ۱۸ درصدی برای ۲۰۰ درصد مواجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was addressing the top military commanders after inaugurating the anti-missile radar in Russia's Baltic Exclave of Kaliningrad.
[ترجمه گوگل]او پس از افتتاح رادار ضد موشکی در منطقه بالتیک کالینینگراد روسیه در جمع فرماندهان ارشد نظامی سخنرانی کرد
[ترجمه ترگمان]او پس از افتتاح رادار ضد موشک در Baltic s از استان کالینینگراد روسیه به فرماندهان ارشد نظامی معرفی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The ship had spent several weeks in Kaliningrad, Russia's freewheeling Baltic Sea exclave – the perfect place to hide a secret cargo (as well as stock up on cheap vodka).
[ترجمه گوگل]این کشتی چندین هفته را در کالینینگراد گذرانده بود
[ترجمه ترگمان]این کشتی چندین هفته را در Kaliningrad، دریای بالتیک Russia روسیه گذرانده بود - مکانی مناسب برای پنهان کردن یک محموله مخفی (همچنین ذخیره کردن ودکا)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is bordered by Turkey to the west, Georgia to the north, Azerbaijan to the east and Iran (Persia), and the Nakhichevan exclave of Azerbaijan to the south.
[ترجمه گوگل]از غرب با ترکیه، از شمال با گرجستان، از شرق با آذربایجان و با ایران (فارس) و از جنوب با منطقه نخجوان آذربایجان همسایه است
[ترجمه ترگمان]این استان هم مرز با ترکیه تا غرب، گرجستان، شمال، آذربایجان به شرق و ایران (ایران)و the exclave از آذربایجان به جنوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] برونبوم قطعه زمینی از یک دولت که بوسیله سرزمین های دولت دیگر محصور شده باشد

انگلیسی به انگلیسی

• territory or culturally distinct entity surrounded by the territory of another country

پیشنهاد کاربران

a part of a region or country that is not connected to the main part but is surrounded by another region or country
بخشی از یک منطقه یا کشور که به بخش اصلی متصل نیست اما توسط منطقه یا کشور دیگری احاطه شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

برون بوم بخشی از کشور است که توسط یک یا چند کشور بیگانه از خاک اصلی کشور جدا شده. بسیاری از برون بوم ها، درون بوم نیز به شمار می روند مگر اینکه یک برون بوم بین چند کشور احاطه شده باشد. نخجوان که بخشی از جمهوری آذربایجان است نمونه ای از یک برون بوم است.
Kaliningrad is a Russian exclave pinched between Poland and Lithuania.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/exclave• https://en.wikipedia.org/wiki/Enclave_and_exclave
exclave ( جغرافیای سیاسی )
واژه مصوب: برون خاک
تعریف: مناطقی که به دلیل محصور شدن در خاک کشور همسایه از سرزمین اصلی خود جدا افتاده اند
برون بوم

بپرس