exclamatory


معنی: تعجبی، ندایی، شگفت اور، متضمن فریاد
معانی دیگر: وابسته به گفتار ناگهان و از روی شور و حرارت، تشرآمیز، عتاب آمیز، بانگ آمیز، شگفتانه، شگفت آمیز

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or expressing exclamation or exclamations.

جمله های نمونه

1. he spoke in an exclamatory tone
با آهنگی عتاب آمیز حرف می زد.

2. The exclamatory markers are especially important for the recognition of the non - typical exclamatory intonation.
[ترجمه گوگل]نشانگرهای تعجبی به ویژه برای تشخیص لحن تعجبی غیر معمول مهم هستند
[ترجمه ترگمان]مارکرهای exclamatory برای به رسمیت شناختن حرکات غیر معمول exclamatory مهم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The exclamatory form emphasizes a statement ( either declarative or imperative ) with an exclamation point (! ).
[ترجمه گوگل]شکل تعجب بر یک جمله (اعلامی یا امری) با علامت تعجب (!) تأکید می کند
[ترجمه ترگمان]شکل exclamatory بر یک بیانیه (یا یک اظهارنامه یا الزامی)با علامت تعجب تاکید می کند (!)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Exclamatory mark resembles a heavy small horn, recounting the affection course that the hero has taken.
[ترجمه گوگل]علامت تعجب شبیه یک بوق کوچک سنگین است که دوره محبت قهرمان را بازگو می کند
[ترجمه ترگمان]علامت exclamatory شبیه یک بوق کوچک سنگین است، که نشان می دهد که این قهرمان چه مسیری را در پیش گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. An exclamatory sentence should be followed by an exclamation mark.
[ترجمه گوگل]یک جمله تعجبی باید با علامت تعجب همراه شود
[ترجمه ترگمان]یک جمله تعجبی با علامت تعجب به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was goggle - eyed Before the exclamatory nature of her feminine characteristics.
[ترجمه گوگل]او در برابر ماهیت تعجب آمیز ویژگی های زنانه او چشمانی داشت
[ترجمه ترگمان]او قبل از طبیعت exclamatory ویژگی های زنانه اش به حیرت افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is an exclamatory sentence, isn't it?
[ترجمه گوگل]جمله تعجبی است، اینطور نیست؟
[ترجمه ترگمان]این جمله exclamatory است، این طور نیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He found himself considering how different were these two sisters, Agnes vehement, voluble, exclamatory.
[ترجمه گوگل]او متوجه شد که این دو خواهر چقدر متفاوت هستند، اگنس سرسخت، پرحرف، و تعجب
[ترجمه ترگمان]او خود را در نظر گرفته بود که این دوخواهر چقدر با این دوخواهر فرق دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This friend in " last, left a few tremendous exclamatory mark again and again. "
[ترجمه گوگل]این دوست در "آخرین، بارها و بارها چند علامت تعجبی فوق العاده از خود به جای گذاشت "
[ترجمه ترگمان]این دوست در سال گذشته، بارها و بارها علامت منفی زیادی باقی گذاشت \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Since 2005 since China of make one's bow, hair mercer associate of China created miracle of exclamatory making a person.
[ترجمه گوگل]از سال 2005 از زمان ساخت کمان چینی، شریک مرسر مو چین معجزه ای از ساختن تعجب برانگیز ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]از سال ۲۰۰۵ که چین در برابر چین تعظیم می کند، mercer هم کار China چین معجزه ای را ایجاد کرده است که باعث ایجاد یک فرد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Present product is too too insipid, middle, actually we can be created a few make a person more exclamatory thing.
[ترجمه گوگل]محصول حاضر بیش از حد بی مزه است، وسط، در واقع ما می توانیم چند نفر را ایجاد کنیم تا یک چیز تعجب برانگیزتر کنیم
[ترجمه ترگمان]محصول فعلی خیلی بی مزه است، وسط، در حقیقت ما می توانیم تعداد کمی از آن را خلق کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Pledge with uncommon ability of makings and precious choicely puissant make a design of tide of exclamatory making a person and natural colour.
[ترجمه گوگل]عهد با توانایی غیرمعمول ساختن و گرانبها و گرانبها، طرحی از جزر و مد تعجب آور ساختن یک فرد و رنگ طبیعی
[ترجمه ترگمان]تعهد با توانایی غیر معمول نشانه ها و choicely گران بها، طراحی موجی از exclamatory را که فردی و رنگ طبیعی می سازد، به وجود می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تعجبی (صفت)
exclamatory

ندایی (صفت)
exclamatory, vocative, interjectional

شگفت اور (صفت)
extraordinary, wonderful, exclamatory, fabulous

متضمن فریاد (صفت)
exclamatory

انگلیسی به انگلیسی

• of an interjection, of an exclamation

پیشنهاد کاربران

ندایی، تعجبی، شگفت آور، متضمن فریاد، پرهیجان
- The teacher's exclamatory praise boosted his confidence and made him feel proud of his hard work.
- تمجید شگفت آور معلم باعث افزایش اعتمادبه نفس او شد و باعث شد که به سختی کارش افتخار کند.
...
[مشاهده متن کامل]

- He spoke in an exclamatory tone.
- با صدایی پرهیجان حرف می زد.

جمله ی تعجبی ( دستور زبان )

بپرس