فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: excites, exciting, excited
حالات: excites, exciting, excited
• (1) تعریف: to stimulate or cause to be aroused or agitated.
• مترادف: agitate, ignite, inflame, kindle, stimulate, stir
• متضاد: bore, calm, quiet, soothe
• مشابه: electrify, fluster, frenzy, galvanize, heat, intoxicate, irritate, provoke, quicken, rouse, thrill, tickle, titillate, wind up, work
• مترادف: agitate, ignite, inflame, kindle, stimulate, stir
• متضاد: bore, calm, quiet, soothe
• مشابه: electrify, fluster, frenzy, galvanize, heat, intoxicate, irritate, provoke, quicken, rouse, thrill, tickle, titillate, wind up, work
- The closeness of the race excited everyone.
[ترجمه گوگل] نزدیکی مسابقه همه را هیجان زده کرد
[ترجمه ترگمان] نزدیکی نژاد همه را هیجان زده می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] نزدیکی نژاد همه را هیجان زده می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to arouse.
• مترادف: arouse, fire, provoke, raise, stimulate, stir
• مشابه: challenge, elicit, heat, inflame, rouse, spark, tickle, whet
• مترادف: arouse, fire, provoke, raise, stimulate, stir
• مشابه: challenge, elicit, heat, inflame, rouse, spark, tickle, whet
- His appearance here excited much interest.
[ترجمه گوگل] ظاهر او در اینجا علاقه زیادی را برانگیخت
[ترجمه ترگمان] در اینجا ظاهر او به هیجان آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] در اینجا ظاهر او به هیجان آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to provoke to action.
• مترادف: arouse, incite, provoke, stir up, work
• متضاد: discourage
• مشابه: animate, energize, fire, foment, inflame, rouse, whip up
• مترادف: arouse, incite, provoke, stir up, work
• متضاد: discourage
• مشابه: animate, energize, fire, foment, inflame, rouse, whip up
- The speaker's words excited the people of the audience, who suddenly rose out of their seats and began to shout.
[ترجمه گوگل] سخنان سخنران حضار را به وجد آورد که ناگهان از جای خود بلند شدند و شروع به داد و فریاد کردند
[ترجمه ترگمان] کلمات سخنران، مردم حضار را هیجان زده کرد که ناگهان از صندلی بلند شدند و شروع به فریاد زدن کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] کلمات سخنران، مردم حضار را هیجان زده کرد که ناگهان از صندلی بلند شدند و شروع به فریاد زدن کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: in physics, to raise (an atom, particle, or molecule) to a state of higher energy.
• مترادف: energize
• مشابه: charge
• مترادف: energize
• مشابه: charge
• (5) تعریف: to give a pleasant thrill to.
• مترادف: thrill
• متضاد: depress
• مترادف: thrill
• متضاد: depress
- Seeing the many presents excited all the children.
[ترجمه گوگل] دیدن هدایای زیاد همه بچه ها را هیجان زده کرد
[ترجمه ترگمان] دیدن بسیاری از هدایا همه بچه ها را هیجان زده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دیدن بسیاری از هدایا همه بچه ها را هیجان زده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید