excite

/ɪkˈsaɪt//ɪkˈsaɪt/

معنی: بر انگیختن، تحریک کردن، اشوبناک کردن، تهییج کردن، براشفتن، القاء کردن
معانی دیگر: به جنبش آوردن، به شورآوردن، به هیجان آوردن، انگیختن، انگیزاندن، شوراندن، (برق و مکانیک) به کار اندازی (موتور)، راه اندازی، میدان مغناطیسی ایجاد کردن، (مدار ترانزیستوری یا لامپ را) دارای signal کردن، (فیزیک) اتم یا هسته ی اتم و غیره را به سطح بالاتری از انرژی رساندن، نیرو ورکردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: excites, exciting, excited
(1) تعریف: to stimulate or cause to be aroused or agitated.
مترادف: agitate, ignite, inflame, kindle, stimulate, stir
متضاد: bore, calm, quiet, soothe
مشابه: electrify, fluster, frenzy, galvanize, heat, intoxicate, irritate, provoke, quicken, rouse, thrill, tickle, titillate, wind up, work

- The closeness of the race excited everyone.
[ترجمه گوگل] نزدیکی مسابقه همه را هیجان زده کرد
[ترجمه ترگمان] نزدیکی نژاد همه را هیجان زده می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to arouse.
مترادف: arouse, fire, provoke, raise, stimulate, stir
مشابه: challenge, elicit, heat, inflame, rouse, spark, tickle, whet

- His appearance here excited much interest.
[ترجمه گوگل] ظاهر او در اینجا علاقه زیادی را برانگیخت
[ترجمه ترگمان] در اینجا ظاهر او به هیجان آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to provoke to action.
مترادف: arouse, incite, provoke, stir up, work
متضاد: discourage
مشابه: animate, energize, fire, foment, inflame, rouse, whip up

- The speaker's words excited the people of the audience, who suddenly rose out of their seats and began to shout.
[ترجمه گوگل] سخنان سخنران حضار را به وجد آورد که ناگهان از جای خود بلند شدند و شروع به داد و فریاد کردند
[ترجمه ترگمان] کلمات سخنران، مردم حضار را هیجان زده کرد که ناگهان از صندلی بلند شدند و شروع به فریاد زدن کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: in physics, to raise (an atom, particle, or molecule) to a state of higher energy.
مترادف: energize
مشابه: charge

(5) تعریف: to give a pleasant thrill to.
مترادف: thrill
متضاد: depress

- Seeing the many presents excited all the children.
[ترجمه گوگل] دیدن هدایای زیاد همه بچه ها را هیجان زده کرد
[ترجمه ترگمان] دیدن بسیاری از هدایا همه بچه ها را هیجان زده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. His playing is technically brilliant, but it doesn't excite me.
[ترجمه HK] بازی او عملا درخشان است ، اما من را هیجان زده نمیکند
|
[ترجمه گوگل]بازی او از نظر فنی درخشان است، اما من را هیجان زده نمی کند
[ترجمه ترگمان]بازی او عملا درخشان است، اما من را تحریک نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Try not to excite your baby too much before bedtime.
[ترجمه HK] سعی کنید کودک شما قبل از خواب هیجان زده نشود
|
[ترجمه گوگل]سعی کنید قبل از خواب کودک خود را بیش از حد هیجان زده نکنید
[ترجمه ترگمان]سعی کنید قبل از وقت خواب کودک خود را بیش از حد تحریک نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Daniel's early exposure to motor racing did not excite his interest.
[ترجمه گوگل]قرار گرفتن زودهنگام دنیل با مسابقات اتومبیل رانی علاقه او را برانگیخت
[ترجمه ترگمان]به زودی در معرض دید و قرار گرفتن شرکت قرار گرفت توجه او را به خود جلب نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The speaker has been warned to excite violence in the crowd.
[ترجمه گوگل]به سخنران هشدار داده شده است که خشونت را در میان جمعیت تحریک کند
[ترجمه ترگمان]سخنران نسبت به تحریک خشونت در جمعیت هشدار داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He tried not to do anything to excite the suspicion of the police.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد کاری نکند که مشکوک پلیس شود
[ترجمه ترگمان]می کوشید هیچ کاری نکند که سوظن پلیس را برانگیزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Lawrence is one of those writers who either excite you enormously or leave you cold.
[ترجمه گوگل]لارنس یکی از آن نویسندگانی است که یا شما را به شدت هیجان زده می کند یا سردتان می کند
[ترجمه ترگمان]لارنس یکی از آن نویسندگان است که یا شما را خیلی تحریک می کند و یا از سرما you می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Excite will pay for McKinley by issuing 2 million shares of stock, currently valued at $ 18 million.
[ترجمه گوگل]Excite با انتشار 2 میلیون سهم که در حال حاضر 18 میلیون دلار ارزش دارد، هزینه مک کینلی را پرداخت خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]Excite با صدور ۲ میلیون سهم سهام، که در حال حاضر به ارزش ۱۸ میلیون دلار ارزش دارد، به دنبال مک کینلی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. McKinley and Excite currently command two of the five most prominent spots for search engines on the Netscape browser home page.
[ترجمه گوگل]McKinley و Excite در حال حاضر دارای دو نقطه از پنج نقطه برجسته موتورهای جستجو در صفحه اصلی مرورگر Netscape هستند
[ترجمه ترگمان]McKinley و Excite در حال حاضر دو مورد از پنج نقطه برجسته را برای موتورهای جستجو در صفحه وب سایت نت اسکیپ فرماندهی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These excite detectors for letters consistent with the active features.
[ترجمه گوگل]این آشکارسازها برای حروف سازگار با ویژگی های فعال تحریک می شوند
[ترجمه ترگمان]این صداها ردیاب را برای حروف سازگار با ویژگی های فعال تحریک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. More recently, the use of lasers to excite specific upper state levels has allowed emission spectra to be studied.
[ترجمه گوگل]اخیراً، استفاده از لیزرها برای برانگیختن سطوح حالت بالایی خاص، امکان مطالعه طیف‌های گسیلی را فراهم کرده است
[ترجمه ترگمان]به تازگی، استفاده از لیزر برای تحریک سطوح بالاتر دولت، امکان مطالعه طیف انتشار را فراهم آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The workshops are designed to encourage and excite an interest in the different possibilities of performance.
[ترجمه گوگل]کارگاه ها برای تشویق و برانگیختن علاقه به امکانات مختلف اجرا طراحی شده اند
[ترجمه ترگمان]این کارگاه ها برای تشویق و برانگیختن علاقه به احتمالات مختلف عملکرد طراحی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She had done her utmost to excite, please, soothe, serve; yet everything had gone awry.
[ترجمه گوگل]او تمام تلاش خود را برای هیجان، لطفا، تسکین، خدمت کرده بود با این حال همه چیز به هم ریخته بود
[ترجمه ترگمان]فانی نهایت سعی خود را کرده بود که سر و صدا کند، خواهش کند، آرام بگیرد، خدمت کند، با این همه، همه چیز غلط از آب در آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Access to the Internet did not much excite these older buyers either.
[ترجمه گوگل]دسترسی به اینترنت نیز چندان این خریداران مسن را هیجان زده نکرده است
[ترجمه ترگمان]دسترسی به اینترنت هم این خریداران قدیمی تر را هیجان زده نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They can't excite the angry salivation needed to oil battle-bus wheels.
[ترجمه گوگل]آنها نمی توانند بزاق خشمگین مورد نیاز برای روغن کاری چرخ های اتوبوس نبرد را تحریک کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها نمی توانند بزاق خشم لازم برای چرخ های اتوبوس - اتوبوس را تحریک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This can excite continuous, even steady, poleward flow as the boundary subsequently relaxes poleward.
[ترجمه گوگل]این می تواند جریان مداوم و حتی ثابت به سمت قطب را تحریک کند زیرا مرز متعاقباً به سمت قطب شل می شود
[ترجمه ترگمان]این می تواند جریان پیوسته، یکنواخت و یکنواخت را تحریک کند چون این مرز متعاقبا poleward را آزاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برانگیختن (فعل)
abet, cheer, prod, arouse, infuse, roust, excite, abrade, stimulate, act, actuate, evince, exacerbate, exasperate, nettle, sick, heat, irritate, whet, impulse, put out, impassion, prompt, foment, instigate, provoke

تحریک کردن (فعل)
arouse, excite, pique, abrade, stimulate, annoy, incense, agitate, prime, edge, inspirit, move, actuate, goad, incite, prick, fuel, vitalize, motivate, fillip, drive, bestir, knock up, egg on, impassion, foment, ginger, hypo, instigate, provoke, steam up

اشوبناک کردن (فعل)
excite, alarm, pother

تهییج کردن (فعل)
excite, stimulate, incense, ferment, motivate, whet, buck up

براشفتن (فعل)
embarrass, excite, ruffle

القاء کردن (فعل)
infuse, excite, induct, inspire, implant

انگلیسی به انگلیسی

• well-known internet search engine
stir up, arouse feelings, provoke, stimulate
if something excites you, it makes you interested and enthusiastic.
if someone or something excites you, they give you strong feeling of happiness, nervousness, or worry that make you unable to react.
if something excites a feeling or reaction, it causes it to happen; a formal use.
see also excited, exciting.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : excite
اسم ( noun ) : excitement / excitability
صفت ( adjective ) : exciting / excited / excitable
قید ( adverb ) : excitingly / excitedly
These tales excited in us a playful desire of imitation
excite
منابع• http://knarf.english.upenn.edu/1818v1/fprfc2.html
1 - به وجد آوردن
2 - ( احساس ) برانگیختن
هیجان زده شدن
به هیجان اوردن . بر انگیختن
خوشحال کردن

بپرس