excitation


معنی: تحریک، هیجان، براشفتگی، برافروختگی، غلیان، برانگیختن، القاء، انفعال
معانی دیگر: انگیزش، برانگیزش، تحریک شدگی، انگیختگی، برانگیختگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the act of exciting or condition of being excited.

جمله های نمونه

1. excitation loss
(فیزیک) افت انگیزش

2. With the half-stepping excitation scheme, for example, the pull-out torque is predicted precisely from the d. c. and fundamental current components.
[ترجمه گوگل]برای مثال، با طرح تحریک نیمه پله، گشتاور خروجی دقیقاً از d پیش‌بینی می‌شود ج و اجزای اصلی جریان
[ترجمه ترگمان]برای مثال، با طرح تحریک نیم گام، گشتاور بیرون کشیدن دقیقا از d پیش بینی می شود پ و اجزای بنیادی فعلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. These restrict some of the conceivable processes whereby excitation could occur, while allowing others to occur with very few restrictions.
[ترجمه گوگل]اینها برخی از فرآیندهای قابل تصور را که از طریق آن تحریک ممکن است رخ دهد محدود می کند، در حالی که به دیگران اجازه می دهد با محدودیت های بسیار کمی رخ دهند
[ترجمه ترگمان]این ها برخی از فرایندهای قابل تصور را محدود می کنند که به موجب آن تحریک می تواند رخ دهد، در حالی که اجازه می دهد دیگران با محدودیت های بسیار کمی رخ دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. At the beginning of the excitation interval the transistor T1 is switched on and the base drive to T2 is enabled.
[ترجمه گوگل]در ابتدای بازه تحریک ترانزیستور T1 روشن می شود و درایو پایه به T2 فعال می شود
[ترجمه ترگمان]در آغاز این فاصله تحریک، ترانزیستور T۱ روشن می شود و درایو پایه به T۲ فعال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Consequently there is a change in excitation and the motor starts to accelerate at a rate dictated by the load parameters.
[ترجمه گوگل]در نتیجه تغییری در تحریک ایجاد می‌شود و موتور با سرعتی که توسط پارامترهای بار تعیین می‌شود شروع به شتاب گرفتن می‌کند
[ترجمه ترگمان]در نتیجه یک تغییر در تحریک وجود دارد و موتور شروع به شتاب بخشیدن به نرخ مشخص شده توسط پارامترهای بار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His eyes scintillated excitation.
[ترجمه گوگل]چشمانش از هیجان برق زد
[ترجمه ترگمان] چشماش scintillated
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A complete excitation cycle consists of four steps, corresponding to excitation of each phase by each current polarity.
[ترجمه گوگل]یک چرخه کامل تحریک شامل چهار مرحله است که مربوط به تحریک هر فاز توسط هر قطب جریان است
[ترجمه ترگمان]یک چرخه تحریک کامل متشکل از چهار مرحله است که متناظر با تحریک هر فاز با هر قطبیت جریان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If the excitation light pulse vanishing moment is selected as the initial time, the accurate lifetime can be obtained.
[ترجمه گوگل]اگر لحظه ناپدید شدن پالس نور تحریک به عنوان زمان اولیه انتخاب شود، طول عمر دقیق را می توان بدست آورد
[ترجمه ترگمان]اگر گشتاور تحریک تحریک لحظه ای از بین برود، به عنوان زمان اولیه انتخاب می شود، طول عمر دقیق را می توان بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective Explore the mechanism of intermittent pre - excitation syndrome ( IPS ).
[ترجمه گوگل]هدف: مکانیسم سندرم پیش از تحریک متناوب (IPS) را بررسی کنید
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی مکانیسم سندرم پیش از تحریک (IPS)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Methods The QT intervals of sinus excitation before and after extrasystole in 120 patients were measured and compared.
[ترجمه گوگل]MethodsThe فاصله QT تحریک سینوس قبل و بعد از اکستراسیستول در 120 بیمار اندازه گیری و مقایسه شد
[ترجمه ترگمان]روش ها فاصله های QT تحریک سینوسی قبل و بعد از extrasystole در ۱۲۰ بیمار اندازه گیری و مقایسه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The excitation characteristic of secondary winding of current transformer is the key factor to transformer performance and the quality of secondary winding directly influences that of the quality.
[ترجمه گوگل]ویژگی تحریک سیم پیچ ثانویه ترانسفورماتور جریان عامل کلیدی برای عملکرد ترانسفورماتور است و کیفیت سیم پیچ ثانویه به طور مستقیم بر کیفیت آن تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]ویژگی تحریک سیم پیچ ثانویه ترانسفورماتور فعلی عامل کلیدی عملکرد ترانسفورماتور و کیفیت سیم پیچ ثانویه مستقیما بر کیفیت آن تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. With the bus fed static excitation system, based on field-test data and using frequency domain analysis, the hysteretic characteristics of excitation system wer.
[ترجمه گوگل]با تغذیه باس سیستم تحریک استاتیک، بر اساس داده های آزمون میدانی و با استفاده از تجزیه و تحلیل دامنه فرکانس، ویژگی های هیسترتیک سیستم تحریک بود
[ترجمه ترگمان]با استفاده از سیستم تحریک ایستا با باس، براساس داده های تست می دانی و استفاده از تحلیل دامنه فرکانس، ویژگی های hysteretic سیستم تحریک قرار خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There are several types of excitation to which structures may be subjected.
[ترجمه گوگل]انواع مختلفی از تحریک وجود دارد که ساختارها ممکن است در معرض آن قرار گیرند
[ترجمه ترگمان]انواع مختلفی از تحریک وجود دارد که ممکن است در آن ساختارها مورد استفاده قرار گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The mechanism of reducing aerodynamic drag by acoustic excitation was briefly analysed.
[ترجمه گوگل]مکانیسم کاهش درگ آیرودینامیکی توسط تحریک صوتی به طور خلاصه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]مکانیسم کاهش کشش آیرودینامیک به وسیله تحریک صوتی به طور خلاصه تحلیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A new type of reconstruction and optimization excitation system based on chopped wave technique is presented.
[ترجمه گوگل]نوع جدیدی از سیستم تحریک بازسازی و بهینه سازی مبتنی بر تکنیک موج خرد شده ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]نوع جدیدی از بازسازی و سیستم تحریک بهینه سازی بر پایه روش موج خرد شده ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تحریک (اسم)
instigation, incitement, persuasion, fret, boil, actuation, stimulation, stimulus, excitation, fomentation, agitation, excitement, animation, inanition, suasion, incitation, snit

هیجان (اسم)
fit, fret, boil, excitation, agitation, excitement, thrill, frenzy, dither, titillation, fission, ignition, tornado, fever, tempest, lather, hysterics, unco, snit, stour

براشفتگی (اسم)
excitation, anger

برافروختگی (اسم)
excitation, anger, nervousness, red heat

غلیان (اسم)
excitation, excitement, seethe, boiling, narghile, ebullition, hookah, hubble-bubble, nargileh

برانگیختن (اسم)
stimulation, excitation

القاء (اسم)
induction, inspiration, infusion, excitation, suggestion, implantation, intinction

انفعال (اسم)
excitation, reaction, passivity

تخصصی

[عمران و معماری] انگیزش
[برق و الکترونیک] تحریک - تحریک، بر انگیزش 1. سیگنال ولتاژی که به الکترود کنترل لامپ الکترونی اعمال می شود . 2. اعمال انرژی سیگنال به آنتن فرستنده . 3 . انتقال سیستم هسته ای اتم از حالت پایه به یک حالت بر انگیخته با دادن انرژی به آن 4. وارد کردن ولتاژ به پیچکهای میدان بلندگو یا مولد به منظور تولید میدان مغناطیسی .
[بهداشت] تهییج
[ریاضیات] برانگیختگی
[پلیمر] برانگیختگی

انگلیسی به انگلیسی

• act of causing excitement, stimulation; excited state, stimulated state

پیشنهاد کاربران

در فارماکولوژی به معنای دیوانگی در اثر مسمومیت با دارویی خاص است مثلا در مسمومیت با داروی آتروپین رخ می دهد
excitation ( شیمی )
واژه مصوب: برانگیزش
تعریف: فرایندی که در آن اتم یا مولکول، براثر تابش الکترومغناطیسی یا برخورد، انرژی می‏گیرد و به حالتی با انرژی بیشتر می‏رود
the application of energy to something.
استفاده از انرژی . . .
استعمال انرژی از چیزی/برای چیزی
the process in which an atom or other particle adopts a higher energy state when energy is supplied.
...
[مشاهده متن کامل]

حالتی از اتم یا ذرات دیگر که حالت پر انرژی تر اتخاذ میکند وقتی انرژی دریافت میکنه/ یا به مخزن انرژی وصل میشه.
I'm not a scientist btw !

برانگیختگی ( الکترونیک )
تحریک. درس الکترونیک
شیمی:القایی
عمران : تحریک ( درس دینامیک سازه ها
)

بپرس