1. Mary sat beside Elaine, who today seemed excitable.
[ترجمه گوگل]مری کنار الین نشست که امروز هیجانانگیز به نظر میرسید [ترجمه ترگمان]مری کنار الین نشسته بود و امروز به نظر هیجان زده می امد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. A puppy is naturally affectionate and excitable.
[ترجمه گوگل]یک توله سگ به طور طبیعی مهربان و هیجان انگیز است [ترجمه ترگمان]یک توله سگ طبیعی و خون گرم است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The horses have easily excitable nervous systems.
[ترجمه گوگل]اسب ها دارای سیستم عصبی به راحتی تحریک پذیر هستند [ترجمه ترگمان]اسب ها به راحتی سیستم های عصبی قابل تحریک دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Puppies are naturally affectionate and excitable.
[ترجمه گوگل]توله سگ ها به طور طبیعی مهربان و هیجان انگیز هستند [ترجمه ترگمان]توله سگ به طور طبیعی خون گرم و قابل excitable [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Former excitable Packer matured quickly into the most dynamic quarterback in the league.
[ترجمه گوگل]پکر هیجانانگیز سابق به سرعت به پویاترین مدافع لیگ تبدیل شد [ترجمه ترگمان]\"پکر شدن\" (excitable پکر)، به سرعت تبدیل به بهترین بازیکن خط حمله در لیگ شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Bayer was a passionate, excitable activist with boundless energy and a huge grassroots network of local contacts at his disposal.
[ترجمه گوگل]بایر یک فعال پرشور و هیجان انگیز با انرژی بی حد و حصر و شبکه ای عظیم از مخاطبین محلی بود که در اختیار داشت [ترجمه ترگمان]بایر یک فعال پرشور و هیجان زده با انرژی بی حد و یک شبکه عظیم از مردم محلی در اختیار خود بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Hugh had built up a following of excitable groupies and the ovations throughout were like the last night of Seinfeld.
[ترجمه گوگل]هیو گروههای هیجانانگیزی را دنبال کرده بود و تشویقها در طول شب مانند آخرین شب سینفلد بود [ترجمه ترگمان]هیو بعد از groupies groupies و the که در تمام مدت مانند آخرین شب of تحسین شده بود را برپا کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Charman's curt reviews got slightly more excitable as the year drew on.
[ترجمه گوگل]نقدهای کوتاه Charman با نزدیک شدن به سال کمی هیجان انگیزتر شد [ترجمه ترگمان]بعد از گذشت یک سال، بررسی های کوتاه Charman کمی بیشتر به هیجان آمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. For one thing, Nijinsky started life so excitable and highly strung that O'Brien warned his owner he might not be trainable.
[ترجمه گوگل]برای یک چیز، نیجینسکی زندگی را چنان هیجان انگیز و قوی آغاز کرد که اوبراین به صاحبش هشدار داد که ممکن است آموزش پذیر نباشد [ترجمه ترگمان]برای یک چیز، Nijinsky زندگی را چنان هیجان زده و هیجان زده کرد که او بر این به صاحب خود هشدار داد که ممکن است trainable نباشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The excitable Miss Coleman countermanded Rain's directions with inaccurate and unhelpful ones.
[ترجمه گوگل]خانم کلمن هیجانانگیز دستورات باران را با دستورات نادرست و غیرمفید پاسخ داد [ترجمه ترگمان]رفتار خانم Coleman که با inaccurate و unhelpful directions و unhelpful به عمل می آمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Louis is an excitable, quick-tempered person.
[ترجمه گوگل]لویی فردی هیجانانگیز و تندخو است [ترجمه ترگمان]لویی یک آدم احساساتی و quick است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I remember our excitable forays into Flint.
[ترجمه گوگل]من حملات هیجان انگیز ما به فلینت را به یاد می آورم [ترجمه ترگمان]صدای excitable را به یاد دارم که به یاد فلینت می افتد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. They are still drinking, and Tommy is still excitable.
[ترجمه Mmd_hz] اونا هنوز دارن مشروب میخورن و تامی خیلی نگرانه
|
[ترجمه گوگل]آنها هنوز در حال نوشیدن هستند و تامی هنوز هیجان انگیز است [ترجمه ترگمان]، اونا هنوز دارن مشروب میخورن و \"تامی\" هنوز هم هیجان داره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She also noticed how excitable he was and how at times too much was expected of him.
[ترجمه گوگل]او همچنین متوجه شد که او چقدر هیجانانگیز است و گاهی اوقات از او بیش از حد انتظار میرود [ترجمه ترگمان]ضم نا به این نکته توجه داشت که تا چه حد قابل تحریک است و چقدر از او انتظار می رود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Everyone knows that terriers are excitable, that pit bulls bite and that all pups urinate on the carpet.
[ترجمه گوگل]همه میدانند که تریرها هیجانانگیز هستند، پیتبولها گاز میگیرند و همه تولهها روی فرش ادرار میکنند [ترجمه ترگمان]همه می دانند که سگ های شکاری قابل تحریک هستند، آن گاوه ای نر که گاز می گیرند و همه pups روی فرش ادرار می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
برانگیختنی (صفت)
excitable
قابل تحریک (صفت)
excitable
قابل تهییج (صفت)
excitable
انگلیسی به انگلیسی
• easily aroused, volatile, emotional, quick tempered an excitable person becomes excited very easily.
پیشنهاد کاربران
↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید: 📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم cit 📌 این ریشه، معادل "moved" و "stirred up" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "moved" یا "stirred up" مربوط هستند. ... [مشاهده متن کامل]
📂 مثال: 🔘 Solicitous: Moved by great care or concern for someone’s well - being. 🔘 Cite: To stir up credibility by quoting or mentioning sources as evidence. 🔘 Incite: To stir up action or provoke a reaction in someone. 🔘 Citation: A formal statement moved by recognition of someone’s achievement or merit. 🔘 Excitability: The tendency to be stirred up or react quickly to stimuli. 🔘 Excitable: Easily moved or stirred up, often prone to strong emotional reactions. 🔘 Excitation: The act of stirring up or arousing intense feelings or responses. 🔘 Excite: To stir up strong emotions, feelings, or reactions. 🔘 Recital: A public event moved by the delivery of a detailed account or performance. 🔘 Recitation: The act of stirring up memory by repeating or reading something aloud. 🔘 Recitative: A vocal style in opera that moves with a speech - like rhythm. 🔘 Recite: To stir up memories by saying something aloud from memory, often formally. 🔘 Resuscitate: To stir up life or consciousness in someone, reviving them. 🔘 Resuscitation: The act of being moved back to life or consciousness. 🔘 Solicit: To stir up attention by making a request or plea for something. 🔘 Solicitation: The act of being persistently moved to ask for something. 🔘 Solicitor: Someone stirred up to seek or request something, often in business or law. 🔘 Solicitude: A state of being moved by excessive concern or care for someone. 🔘 Unsolicited: Stirred up or given without being asked for, not requested.
1. تحریک پذیر. هیجانی 2. عصبی مثال: an excitable girl یک دختر تحریک پذیر و هیجانی