excitability


معنی: قابلیت تحریک
معانی دیگر: قابلیت تحریک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the capability of being easily excited.

جمله های نمونه

1. She has always been inclined to excitability.
[ترجمه گوگل]او همیشه به تحریک پذیری تمایل داشته است
[ترجمه ترگمان]او همیشه تمایل به تحریک استعداد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They change the excitability of target neurons in a general way.
[ترجمه گوگل]آنها تحریک پذیری نورون های هدف را به طور کلی تغییر می دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها به طور کلی به طور کلی پیشرفت نورون های هدف را تغییر می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He is a person of great excitability.
[ترجمه گوگل]او فردی هیجان‌انگیز است
[ترجمه ترگمان]او آدم تحریک هیجان و هیجان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It had not effects on the excitability, automaticity and rhythmicity, refractory period.
[ترجمه گوگل]تأثیری بر تحریک پذیری، خودکار بودن و ریتمیک بودن، دوره نسوز نداشت
[ترجمه ترگمان]این اثر تاثیری بر the، automaticity و rhythmicity، دوره refractory نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The nerve excitability and blinkreflex could not be restored in 30 seconds group.
[ترجمه گوگل]تحریک پذیری عصبی و رفلکس چشمک زدن در گروه 30 ثانیه قابل بازیابی نبود
[ترجمه ترگمان]احتمال اینکه در ۳۰ ثانیه به طور رسمی تحریک شود، excitability عصبی و blinkreflex را نمی توان ترمیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Nabisco's version of his cracker is now made with the very white flour that he blamed for increasing the "excitability and sensibility" of the genital organs.
[ترجمه گوگل]نسخه نابیسکو از کراکر خود اکنون با آرد بسیار سفیدی ساخته شده است که او آن را به دلیل افزایش "تحریک پذیری و حساسیت" اندام های تناسلی سرزنش می کند
[ترجمه ترگمان]نسخه Nabisco این کراکر در حال حاضر با آرد بسیار سفید درست شده است که مسئول افزایش \"excitability و حساسیت\" اندام های تناسلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Excitability of the motor cortex were assessed by rest threshold (RT), central motor conduction time (CMCT), central silent period (CSP) and amplitude of motor evoked potential(MEP).
[ترجمه گوگل]تحریک پذیری قشر حرکتی با استفاده از آستانه استراحت (RT)، زمان هدایت حرکتی مرکزی (CMCT)، دوره خاموش مرکزی (CSP) و دامنه پتانسیل برانگیخته موتور (MEP) ارزیابی شد
[ترجمه ترگمان]excitability پوسته موتور توسط یک آستانه استراحت (RT)، زمان هدایت موتور مرکزی (CMCT)، دوره خاموشی مرکزی (CSP)و دامنه محرک و پتانسیل evoked موتور (MEP)ارزیابی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Farmers'collective excitability lead the defeat of the movements.
[ترجمه گوگل]تحریک پذیری جمعی کشاورزان منجر به شکست حرکات می شود
[ترجمه ترگمان]excitability جمعی کشاورزان، شکست جنبش را رهبری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The effect of electrical stimulation on excitability of the auditory nerve in guinea pig Objective
[ترجمه گوگل]تأثیر تحریک الکتریکی بر تحریک پذیری عصب شنوایی در خوکچه هندی هدف
[ترجمه ترگمان]اثر تحریک الکتریکی بر روی عصب شنوایی در هدف خوک هندی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This kind of wave may increase the excitability of muscular tissue and have a fine stimulative and contractive effect on the striated muscle.
[ترجمه گوگل]این نوع موج ممکن است تحریک پذیری بافت عضلانی را افزایش داده و اثر تحریکی و انقباضی خوبی بر روی ماهیچه مخطط داشته باشد
[ترجمه ترگمان]این نوع موج ممکن است به پیشرفت بافت ماهیچه ای منجر شود و اثر stimulative و contractive بر روی ماهیچه striated داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. These anaesthetics block sodium channels and thereby the excitability of all neurons, not just sensory neurons.
[ترجمه گوگل]این بی حس کننده ها کانال های سدیم و در نتیجه تحریک پذیری همه نورون ها و نه فقط نورون های حسی را مسدود می کنند
[ترجمه ترگمان]این anaesthetics مجاری سدیم را مسدود می کنند و در نتیجه از همه نورون ها تشکیل می شوند، نه فقط نورون های حسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. BUF could reduce the excitability of guinea pig papillary muscles to electrical field stimulation.
[ترجمه گوگل]BUF می تواند تحریک پذیری عضلات پاپیلاری خوکچه هندی را به تحریک میدان الکتریکی کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]buf می تواند سبب کاهش excitability عضلات papillary pig به تحریک میدان الکتریکی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Conclusion: The excitability and conductibility of the sciatic nerve degrade and the expression of GAP-43 protein increases following SCI in rats .
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: تحریک‌پذیری و هدایت‌پذیری عصب سیاتیک کاهش می‌یابد و بیان پروتئین GAP-43 به دنبال SCI در موش‌های صحرایی افزایش می‌یابد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: The و conductibility عصب sciatic خفیف می شوند و بیان شکاف - ۴۳ پروتیین به دنبال SCI به دنبال SCI، افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. CRF could evoke a slowly activating depolarizing response that associated with enhanced excitability in myenteric neurons in colon. The cells excited by CRF were all expressed with CRF1 receptor.
[ترجمه گوگل]CRF می تواند یک پاسخ دپلاریزاسیون آهسته فعال را برانگیزد که با افزایش تحریک پذیری در نورون های میانتریک در روده بزرگ همراه است سلول های تحریک شده توسط CRF همه با گیرنده CRF1 بیان شدند
[ترجمه ترگمان]CRF ممکن است یک واکنش depolarizing فعال را به وجود بیاورد که همراه با افزایش excitability در نورون های myenteric در کلون است سلول هایی که توسط CRF به هیجان آمده بودند، همگی با گیرنده CRF۱ بیان شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابلیت تحریک (اسم)
excitability

انگلیسی به انگلیسی

• state of being easily excitable, unusual sensitivity to emotional stimulation

پیشنهاد کاربران

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم cit
📌 این ریشه، معادل "moved" و "stirred up" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "moved" یا "stirred up" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 Solicitous: Moved by great care or concern for someone’s well - being.
🔘 Cite: To stir up credibility by quoting or mentioning sources as evidence.
🔘 Incite: To stir up action or provoke a reaction in someone.
🔘 Citation: A formal statement moved by recognition of someone’s achievement or merit.
🔘 Excitability: The tendency to be stirred up or react quickly to stimuli.
🔘 Excitable: Easily moved or stirred up, often prone to strong emotional reactions.
🔘 Excitation: The act of stirring up or arousing intense feelings or responses.
🔘 Excite: To stir up strong emotions, feelings, or reactions.
🔘 Recital: A public event moved by the delivery of a detailed account or performance.
🔘 Recitation: The act of stirring up memory by repeating or reading something aloud.
🔘 Recitative: A vocal style in opera that moves with a speech - like rhythm.
🔘 Recite: To stir up memories by saying something aloud from memory, often formally.
🔘 Resuscitate: To stir up life or consciousness in someone, reviving them.
🔘 Resuscitation: The act of being moved back to life or consciousness.
🔘 Solicit: To stir up attention by making a request or plea for something.
🔘 Solicitation: The act of being persistently moved to ask for something.
🔘 Solicitor: Someone stirred up to seek or request something, often in business or law.
🔘 Solicitude: A state of being moved by excessive concern or care for someone.
🔘 Unsolicited: Stirred up or given without being asked for, not requested.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅️ فعل ( verb ) : excite
✅️ اسم ( noun ) : excitement / excitability
✅️ صفت ( adjective ) : exciting / excited / excitable
✅️ قید ( adverb ) : excitingly / excitedly
excitability ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: تهییج پذیری
تعریف: خصوصیتی در برخی افراد که به آسانی در مقابل پاسخ های هیجانی برانگیخته می شوند
تحریک پذیری

بپرس