exchanged

جمله های نمونه

1. they exchanged brief glances
به همدیگر نظرهای کوتاهی افکندند.

2. they exchanged heated words
آنها حرف های تندی رد و بدل کردند.

3. they exchanged hot words
آنان حرف های تندی ردوبدل کردند.

4. they exchanged languishing glances
آنان نگاه های عاشقانه ای رد و بدل کردند.

5. they exchanged pleasantries
آنها بهم خوش و بش کردند.

6. they exchanged shots but no one was hit
آنها گلوله رد و بدل کردند ولی کسی تیر نخورد.

7. the boys exchanged harsh words
پسرها به هم ناسزا گفتند.

8. the two countries exchanged ambassadors
دو کشور با هم سفیر مبادله کردند.

9. the two lawyers exchanged some harsh words
آن دو وکیل با هم حرف های زننده ای رد و بدل کردند.

10. currency that can be exchanged in the open market
ارزی که در بازار آزاد قابل تسعیر است.

11. the harsh words which are exchanged in a family jar
حرف های خشنی که در یک برخورد خانوادگی رد و بدل می شود

پیشنهاد کاربران

گذشته فعل exchange هست به معنی تعویض
رد و بدلکردن ، مبادله کردن

بپرس