exchangeability


قابلیت معاوضه یامبادله، مبادله پذیری، تسعیرپذیری

جمله های نمونه

1. The exchangeability of wicket gates in a high head Francis turbine has great economical benefits.
[ترجمه گوگل]قابلیت تعویض گیت های ویکت در توربین فرانسیس با سر بالا مزایای اقتصادی زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]استفاده از دریچه های دریچه در یک توربین با هد بالا دارای مزایای اقتصادی بالایی می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Basic Technology of Exchangeability Measurement is an important basic course for machinery majors.
[ترجمه گوگل]Basic Technology of Exchangeability Measurement یک درس پایه مهم برای رشته های ماشین آلات است
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی پایه اندازه گیری exchangeability یک مسیر اصلی مهم برای بازی های اصلی ماشین آلات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Basic Technology of Exchangeability and Measurement is an important basic course for machinery majors.
[ترجمه گوگل]فناوری پایه مبادله پذیری و اندازه گیری یک دوره مهم پایه برای رشته های ماشین آلات است
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی پایه exchangeability و اندازه گیری، یک مسیر اصلی مهم برای بازی های اصلی ماشین آلات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. H 7 series is of wide application, good exchangeability and easy replacement by using non - inbuilt sealing ring.
[ترجمه گوگل]سری H 7 دارای کاربرد گسترده، قابلیت تعویض خوب و جایگزینی آسان با استفاده از حلقه آب بندی غیر داخلی می باشد
[ترجمه ترگمان]سری H با استفاده از یک حلقه عایق داخلی غیر داخلی کاربرد وسیعی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The sociality, exchangeability and compensation of the abstract work form the properties of commodity value in the courses of production and exchange.
[ترجمه گوگل]اجتماعی بودن، مبادله پذیری و جبران اثر انتزاعی ویژگی های ارزش کالا را در دوره های تولید و مبادله تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]The، exchangeability و جبران کار انتزاعی ویژگی های ارزش کالا را در دوره های تولید و مبادله شکل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The sociality, exchangeability and compensation of the abstract work that form commodity value exist at the same time. They three are preconditions of each other and are closely related to each other.
[ترجمه گوگل]اجتماعی بودن، مبادله پذیری و جبران اثر انتزاعی که ارزش کالایی را تشکیل می دهد، همزمان وجود دارد آنها سه پیش شرط یکدیگر هستند و ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند
[ترجمه ترگمان]The، exchangeability و جبران کار انتزاعی که ارزش کالا را تشکیل می دهند در همان زمان وجود دارند آن ها سه پیش شرط از هم هستند و ارتباط نزدیکی با هم دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The authors suggest that the exchangeability of currency invokes a market mindset.
[ترجمه گوگل]نویسندگان پیشنهاد می‌کنند که قابلیت مبادله ارز، ذهنیت بازار را فرا می‌خواند
[ترجمه ترگمان]نویسندگان پیشنهاد می کنند که واحد پول رایج یک طرز فکر بازار را طلب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. According to ESP, the ratios of exchangeability sodium of the soil and ECE exchange quantity, ESP of each soil layer descended largely.
[ترجمه گوگل]با توجه به ESP، نسبت سدیم تبادل پذیری خاک و مقدار تبادل ECE، ESP هر لایه خاک تا حد زیادی کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]به گفته ESP، نسبت های سدیم exchangeability خاک و مقدار مبادله ECE، ESP در هر لایه خاک به طور عمده ای پایین آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Dimension error prediction and compensation for boring is a cost effective method to control the dimension distribution and maintain part exchangeability.
[ترجمه گوگل]پیش‌بینی خطای ابعاد و جبران حفاری یک روش مقرون به صرفه برای کنترل توزیع ابعاد و حفظ قابلیت تعویض قطعه است
[ترجمه ترگمان]پیش بینی خطای ابعادی و جبران برای خسته کننده یک روش موثر هزینه برای کنترل توزیع بعد و حفظ بخش exchangeability می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. After manufacture, the sections of the mast and jib are linked by pin shafts and all have exchangeability for installation.
[ترجمه گوگل]پس از ساخت، بخش‌های دکل و بازو توسط شفت‌های پین به هم متصل می‌شوند و همگی قابلیت تعویض برای نصب دارند
[ترجمه ترگمان]پس از ساخت، بخش هایی از تیرک و تیرک افقی با میله سوزن متصل شده اند و همه آن ها برای نصب آماده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A chebyshev's best curve fitting method was introduced in this paper, to improve the exchangeability of photoelectric colorimeter based on numerical value correction.
[ترجمه گوگل]بهترین روش برازش منحنی چبیشف در این مقاله برای بهبود تبادل پذیری رنگ سنج فوتوالکتریک بر اساس تصحیح مقدار عددی معرفی شد
[ترجمه ترگمان]بهترین روش برازش منحنی در این مقاله برای بهبود the of photoelectric مبتنی بر تصحیح ارزش عددی معرفی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He said, as there never was a schedule for exchangeability under RMB capital projects, therefore the process of delaying the process due to the Southeast Asian financial crisis does not exist.
[ترجمه گوگل]وی گفت، از آنجایی که هرگز برنامه ای برای مبادله در پروژه های سرمایه ای RMB وجود نداشت، بنابراین روند به تاخیر انداختن روند به دلیل بحران مالی آسیای جنوب شرقی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]او گفت، همانطور که هیچ وقت برنامه ای برای exchangeability تحت پروژه های سرمایه RMB وجود نداشت، بنابراین فرآیند تاخیر در فرآیند به خاطر بحران مالی آسیای جنوب شرقی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Between each knot of machine barrel, and between machine barrels and bushes is favorable exchangeability.
[ترجمه گوگل]بین هر گره بشکه ماشین و بین بشکه های ماشین و بوش ها قابلیت تعویض مطلوبی دارد
[ترجمه ترگمان]بین هر یک از لوله مسلسل و بین بشکه های باروت و بوته های خار، exchangeability است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Bights of screw tread components adopt advanced CAD, and belong to knead conjugated model, possessing outstanding function of self-cleaning and favorable exchangeability .
[ترجمه گوگل]قطعات آج پیچ از CAD پیشرفته استفاده می کنند و متعلق به مدل کونژوگه خمیری هستند که دارای عملکرد برجسته خود تمیز شوندگی و قابلیت تعویض مطلوب هستند
[ترجمه ترگمان]Bights کردن اجزای پا، CAD پیشرفته ای را اتخاذ می کنند و به مدل مزدوج knead تعلق دارند که دارای عملکرد برجسته تمیز کردن خود و exchangeability مطلوب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[آمار] تبادل پذیری

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being exchangeable, capable of being exchanged; replaceability; interchangeability

پیشنهاد کاربران

بپرس