exceptionally


بطوراستثنا ئی، استثنا

جمله های نمونه

1. she is exceptionally qualified for this job
او به طور استثنایی شایسته ی این شغل است.

2. It remained an exceptionally rare book until it was reprinted in 191
[ترجمه گوگل]تا زمانی که در سال 191 تجدید چاپ شد، کتابی استثنایی نادر باقی ماند
[ترجمه ترگمان]این کتاب تا سال ۱۹۱ به چاپ رسید، یک کتاب فوق العاده نادر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We had an exceptionally mild winter last year.
[ترجمه di darkestar] پارسال زمستانی را تجربه کردیم که بر خلاف معمول چندان سرد نبود.
|
[ترجمه گوگل]سال گذشته زمستان فوق العاده معتدلی داشتیم
[ترجمه ترگمان]پارسال یه زمستون خیلی ملایم داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The material has exceptionally high strength for its weight.
[ترجمه گوگل]این ماده نسبت به وزن خود استحکام فوق العاده بالایی دارد
[ترجمه ترگمان]مواد دارای قدرت بالایی برای وزن خود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. An exceptionally violent cyclone hit the town last night.
[ترجمه موسی] شب گذشته یک گردباد فوق العاده شدید به شهر برخورد کرد.
|
[ترجمه گوگل]شب گذشته یک طوفان بسیار شدید این شهر را درنوردید
[ترجمه ترگمان] یه طوفان وحشتناک دیشب به شهر برخورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I thought Bill played exceptionally well.
[ترجمه گوگل]فکر می کردم بیل فوق العاده خوب بازی کرد
[ترجمه ترگمان]فکر می کردم بیل خیلی خوب بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This year was exceptionally difficult on the high street.
[ترجمه گوگل]امسال در خیابان های بزرگ بسیار سخت بود
[ترجمه ترگمان]این سال در خیابان بالا بسیار سخت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The weather, even for January, was exceptionally cold.
[ترجمه گوگل]هوا، حتی برای ژانویه، فوق العاده سرد بود
[ترجمه ترگمان]هوا، حتی برای ماه ژانویه، فوق العاده سرد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You have to do things exceptionally well to stand out from the crowd .
[ترجمه گوگل]شما باید کارها را به طور استثنایی خوب انجام دهید تا از دیگران متمایز شوید
[ترجمه ترگمان]تو باید کاره ای زیادی انجام بدی که از میان جمعیت بیرون بیایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They've had an exceptionally tough life.
[ترجمه گوگل]آنها زندگی فوق العاده سختی داشته اند
[ترجمه ترگمان]زندگی خیلی سختی داشتن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Exceptionally dry weather over the past year had cut agricultural production.
[ترجمه موسی] آب و هوای فوق العاده خشک در طی سال گذشته باعث کاهش تولیدات کشاورزی شده بود.
|
[ترجمه گوگل]هوای فوق العاده خشک در سال گذشته تولیدات کشاورزی را کاهش داده است
[ترجمه ترگمان]آب و هوای خشک در طی سال گذشته باعث کاهش تولید کشاورزی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This type of tree can be exceptionally long-lived.
[ترجمه موسی] این نوع درخت می تواند به طور استثنایی عمر طولانی داشته باشد.
|
[ترجمه گوگل]این نوع درخت می تواند به طور استثنایی عمر طولانی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]این نوع درخت می تواند بسیار طولانی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was an exceptionally bright child.
[ترجمه گوگل]او یک کودک فوق العاده باهوش بود
[ترجمه ترگمان]او یک بچه استثنایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She's an exceptionally good cook.
[ترجمه گوگل]او آشپز فوق العاده خوبی است
[ترجمه ترگمان]آشپز خیلی خوبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Phil Martin is an exceptionally busy man.
[ترجمه گوگل]فیل مارتین یک مرد فوق العاده شلوغ است
[ترجمه ترگمان]فیل مارتین آدم خیلی شلوغ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• unusually, in an abnormal manner, aberrantly; excellently, in a superior manner
you use exceptionally to emphasize how very good, important, or bad something is.
you also use exceptionally to indicate that what you are talking about is unusual and is only likely to happen very rarely.

پیشنهاد کاربران

خانم ها و آقایون گل،
یکی از مترادف های این کلمه very هست، پس در بعضی از جملات میتونیم این کلمه رو به صورت خیلی یا بسیار ترجمه کنیم.
exceptionally
A study that was done on Leo Messi shows that he can run exceptionally fast.
تحقیقی که بر روی لئو مسی انجام شده بود نشان می دهد که او می تواند به طور استثنایی سریع بدود.
استثناً
1. Gellert's lectures on poetry, rhetoric, and ethics were exceptionally popular.
سخنرانی های گلرت در مورد شعر ، بلاغت و اخلاق از محبوبیت فوق العاده ای برخوردار بود.
2. He called upon the educationists to join hands for formulating a strategy that benefits all rather than exceptionally a few.
...
[مشاهده متن کامل]

وی از مربیان تعلیم و تربیت خواست تا برای تدوین استراتژی که به نفع همه است ، نه چند مورد به طور استثنا، دست به دست دهند.
3. We also noted that we would be unwise to conclude from these events that Casanova was exceptionally talented or clever.
ما همچنین متذکر شدیم که نادان نیستیم که از این رویدادها نتیجه بگیریم که کازانوا فوق العاده با استعداد یا باهوش است.
4. John was a legend in his own lifetime, and was exceptionally popular in the locality where he had lived.
جان در زمان حیات خود یک افسانه بود و در محلی که در آن زندگی می کرد از محبوبیت فوق العاده ای برخوردار بود.
5. The flora of Macaronesia, which encompasses five Atlantic archipelagos, are exceptionally rich and diverse.
گیاهان ماکارونزی ، که شامل 5 مجمع الجزایر آتلانتیک است ، به طور استثنایی غنی و متنوع هستند.
Exceptionally ( adv ) = به طور استثنا، به طور استثنایی، به طور فوق العاده

به طور استثنایی - بطور عالی و فوق العاده
این واژه قید واژه ی Exceptional هست و معنیش بصورت زیره :
ex�cep�tion�al \ɪkˈsɛpʃənl̟\
adjective
[more exceptional; most exceptional]
1 : not usual : unusual or uncommon
...
[مشاهده متن کامل]

●an exceptional [=unusually large] amount of rain
●We're bending the rules for this exceptional situation.
●exceptional circumstances
2 : unusually good : much better than average
●an exceptional student in math
●The seafood dishes at this restaurant are exceptional.
exceptional skill
3 : mentally or physically disabled
●a separate school for exceptional children
ex�cep�tion�al�ly adverb
■an exceptionally hardy plant
■The film was exceptionally good.
That's why these kinds of relationships are so exceptionally special

به طرز خاصی
به طور ویژه
به طور فوق العاده
بیش از اندازه

بپرس