excellence


معنی: مزیت، برتری، تفوق، خوبی، رجحان، شگرفی، ممتازی، علو مقام
معانی دیگر: عالی بودن، فرازانی، والایی، بهی، ارجمندی، تعالی، مهستی، ویژگی (خوب)، (جمع) محسنات، حسن، کمال، علو، فضیلت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the fact or state of being extremely good or of high quality.
مترادف: distinction, greatness, merit, quality, superiority, worth
متضاد: faultiness, inferiority, shoddiness
مشابه: supremacy, value, virtue

- The academic excellence of the university is well-known.
[ترجمه گوگل] برتری علمی دانشگاه به خوبی شناخته شده است
[ترجمه ترگمان] برتری آکادمیک دانشگاه به خوبی شناخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- We're proud of the excellence of our products.
[ترجمه گوگل] ما به برتری محصولات خود افتخار می کنیم
[ترجمه ترگمان] ما به برتری محصولات خود افتخار می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Her excellence as a teacher is finally being acknowledged.
[ترجمه گوگل] در نهایت برتری او به عنوان یک معلم مورد قدردانی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان] در نهایت برتری او به عنوان یک معلم در نهایت پذیرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a mark or feature of superiority.
متضاد: fault, flaw
مشابه: advantage, asset, merit, plus, virtue

- His final opera is one of many excellences.
[ترجمه گوگل] اپرای پایانی او یکی از بهترین هاست
[ترجمه ترگمان] اپرای آخر او، یکی از شاهکارهای متعدد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. moral excellence
تعالی اخلاقی

2. the excellence of our products is beyond any doubt
مرغوبیت کالاهای ما شک بردار نیست.

3. soon the excellence of his character impressed everyone
به زودی والایی شخصیت او همه را تحت تاثیر قرار داد.

4. a teacher par excellence
یک معلم تمام عیار

5. the level of excellence
درجه ی مرغوبیت یا خوبی

6. shahnameh is an epic poem par excellence
شاهنامه یک شعر حماسی عالی است.

7. The excellence of a wife consists not in her beauty, but in her virtue.
[ترجمه گوگل]برتری یک همسر در زیبایی او نیست، بلکه در فضیلت اوست
[ترجمه ترگمان]برتری همسر در زیبایی او نیست، بلکه در تقوای خود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The school strives for academic excellence.
[ترجمه گوگل]این مدرسه برای تعالی تحصیلی تلاش می کند
[ترجمه ترگمان]این مدرسه برای تعالی تحصیلی تلاش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He is the elder statesman par excellence.
[ترجمه گوگل]او یک دولتمرد بزرگ است
[ترجمه ترگمان]او بزرگ ترین سیاست مدار برتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His excellence in baseball earned him a scholarship.
[ترجمه گوگل]برتری او در بیسبال باعث شد که او بورسیه تحصیلی بگیرد
[ترجمه ترگمان]برتری او در بیسبال باعث شد که او بورس تحصیلی بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This is undoubtedly the cooking chocolate par excellence.
[ترجمه گوگل]این بدون شک شکلات پخت و پز عالی است
[ترجمه ترگمان]این بدون شک در حال پخت بهترین نوع شکلات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It became difficult to promote excellence without being accused of elitism.
[ترجمه گوگل]ارتقای تعالی بدون متهم شدن به نخبه گرایی دشوار شد
[ترجمه ترگمان]ترویج برتری بدون متهم شدن به elitism دشوار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The firm is a byword for excellence.
[ترجمه گوگل]شرکت کلمه ای برای تعالی است
[ترجمه ترگمان]شرکت a برای تعالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The school is noted for its academic excellence.
[ترجمه گوگل]این مدرسه به دلیل برتری علمی خود مورد توجه است
[ترجمه ترگمان]این مدرسه به خاطر برتری تحصیلی اش مورد توجه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Darlington could become a regional centre of excellence for nursery nurse training.
[ترجمه گوگل]دارلینگتون می تواند به یک مرکز منطقه ای برتر برای آموزش پرستاران مهد کودک تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]دارلینگتون می تواند به مرکز منطقه ای آموزش پرستار کودک تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. This college has a long tradition of athletic excellence.
[ترجمه گوگل]این کالج دارای یک سنت طولانی در تعالی ورزشی است
[ترجمه ترگمان]این کالج سنت طولانی برتری ورزشی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مزیت (اسم)
benefit, advantage, privilege, boon, preponderance, excellence, superiority, preference, profit, behoof, vantage

برتری (اسم)
influence, power, leadership, precedence, advantage, preponderance, excellence, superiority, supremacy, preference, priority, profit, predominance, vantage, primacy, hegemony, distinction, predomination, prominence, salience, saliency, headship, majesty, excellency, predominancy, pre-eminence

تفوق (اسم)
prevalence, influence, advantage, excellence, superiority, supremacy, predominance, domination, ascendancy, vantage, ascendency, hegemony, headship, predominancy, pre-emimence

خوبی (اسم)
good, boon, excellence, beauty, goodness, kindness, kindliness, fairness, comeliness, good quality, excellency

رجحان (اسم)
privilege, excellence, preference, predominance, distinction, predilection, predominancy

شگرفی (اسم)
excellence

ممتازی (اسم)
excellence

علو مقام (اسم)
excellence, sublimity, supereminence

انگلیسی به انگلیسی

• brilliance, distinction, superiority; high quality, excellent quality
excellence is the quality of being extremely good at something.

پیشنهاد کاربران

دوستان مشتقات ( excellence ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : excel
✅️ اسم ( noun ) : excellence
✅️ صفت ( adjective ) : excellent
✅️ قید ( adverb ) : exceedingly
Pediatric center of Excellence:
مرکز علمی اطفال کشور
مرغوبیت و عالیت
تبحر و سرآمدی
برتری و سرآمدی
شایستگی ( نسبت به دیگران ) ، برتری
برتری
مرغوبیت
تعالی
Strive for excellance
تلاش برای برتری
برتری
سرآمدی
تعالی
چیره دستی
مهارت
فضیلت، فرزانگی
تعالی
State University Acceptance Acceptance pht
قبولی پذیرش دانشگاهی دولتی دکترا pht
Against your better judgment, I have come to the positive conclusion of academic excellence
در برابر داوری بهتر شما ، من به نتیجه مثبت تعالی شکوفایی دانشگاهی رسیدم
برتری سطح آموزشی ( Academic Excellence )
مرغوبیت
تعالی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس