excavate

/ˈɛkskəˌveɪt//ˈɛkskəveɪt/

معنی: کاویدن، حفر کردن، از خاک در اوردن، حفاری کردن
معانی دیگر: کندن، سوراخ کندن، کندن و آشکار کردن، (از زیر خاک) درآوردن، (با کندن) پوک کردن، توخالی کردن، کندن و درآوردن، فراکاوی کردن، خاکبرداری کردن، پایه کنی کردن، گودبرداری کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: excavates, excavating, excavated
(1) تعریف: to make a hole or cavity in by digging or scooping out the interior portion.
مترادف: gouge, hollow out, scoop
مشابه: burrow, cave, cavern, dig, hole, pit, quarry, shovel, spade, unearth

(2) تعریف: to form (a hole, tunnel, or the like) by digging out material.
مترادف: hollow out, scoop, tunnel
مشابه: burrow, cave, cavern, channel

(3) تعریف: to expose by digging away overlying material; unearth.
مترادف: unearth
مشابه: bare, dig out, disinter, exhume, expose, mine, quarry, shovel, stope, uncover
فعل ناگذر ( intransitive verb )
(1) تعریف: to expose an archaeological site.
مشابه: dig

(2) تعریف: to engage in digging out material or hollowing out something.
مترادف: dig, scoop
مشابه: burrow, hole, mine, tunnel

جمله های نمونه

1. to excavate a tunnel
تونل کندن

2. to excavate ancient ruins
خرابه های باستانی را از زیر خاک آشکار کردن

3. They plan to excavate a large hole.
[ترجمه گوگل]آنها قصد دارند یک حفره بزرگ را حفر کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها قصد دارند یک گودال بزرگ را حفاری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In tin mining today, workers excavate tunnels horizontally from a vertical shaft.
[ترجمه گوگل]امروزه در معدن قلع، کارگران تونل ها را به صورت افقی از یک شفت عمودی حفر می کنند
[ترجمه ترگمان]امروزه در معدن قلع، کارگران تونل را به صورت افقی از یک شفت عمودی حفاری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Work is under way to excavate the ancient city.
[ترجمه گوگل]کار برای کاوش در این شهر باستانی در حال انجام است
[ترجمه ترگمان]کار در حال انجام است تا شهر باستانی را حفاری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It had taken three months to excavate down to the bare rock.
[ترجمه گوگل]حفاری تا صخره برهنه سه ماه طول کشیده بود
[ترجمه ترگمان]سه ماه طول کشید تا به سنگ لخت برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Local people called on the government to excavate the site and to protect the remains.
[ترجمه گوگل]مردم محلی از دولت خواستند تا محل را حفاری کند و از بقایای آن محافظت کند
[ترجمه ترگمان]مردم محلی از دولت خواستند تا این محل را حفاری کند و از بقایا حفاظت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They will not excavate a crater, and therefore raise far less dust than surface bursts with the same yield.
[ترجمه گوگل]آنها دهانه ای را حفاری نمی کنند و بنابراین گرد و غبار بسیار کمتری نسبت به ترکیدن های سطحی با عملکرد یکسان ایجاد می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک دهانه را حفاری نمی کنند و به همین دلیل گرد و غبار کمتری را نسبت به bursts سطح با بازده یک سان بالا می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Archaeologists excavate sites carefully and record everything they see and find.
[ترجمه گوگل]باستان شناسان محوطه ها را با دقت حفاری می کنند و هر چیزی را که می بینند و می یابند ثبت می کنند
[ترجمه ترگمان]باستان شناسان سایت ها را به دقت حفاری می کنند و هر چیزی که می بینند را ثبت و ضبط می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This machine uses multiple scoops to excavate stale raw material continuously.
[ترجمه گوگل]این دستگاه از چندین اسکوپ برای حفاری مداوم مواد خام کهنه استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]این ماشین از چندین جهش استفاده می کند تا مواد خام کهنه را به طور مداوم حفاری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And the last part excavate the contemporary significance of the thought of "the new people" personality so as to provide the referential experience for the construction of syntonic personality.
[ترجمه گوگل]و بخش آخر اهمیت معاصر اندیشه شخصیت «افراد جدید» را بررسی می‌کند تا تجربه ارجاعی برای ساخت شخصیت ترکیبی فراهم کند
[ترجمه ترگمان]و بخش آخر اهمیت معاصر تفکر \"شخصیت جدید\" را حفاری می کند تا تجربه ارجاعی برای ساخت شخصیت syntonic فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. From a new view angle, sociology can excavate the historical nature and sociocultural significance of P. E.
[ترجمه گوگل]از یک زاویه دید جدید، جامعه شناسی می تواند ماهیت تاریخی و اهمیت اجتماعی-فرهنگی P E
[ترجمه ترگمان]از دیدگاه جدید، جامعه شناسی می تواند ماهیت تاریخی و اهمیت فرهنگی و اجتماعی P را حفاری کند ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Weaving excavate and grub supersedure plan is means of dealing with connection of excavate and grub in mine production, and is chief and basal work.
[ترجمه گوگل]طرح جابجایی خاکبرداری و گراب بافی ابزاری برای مقابله با اتصال خاکبرداری و گراب در تولید معدن است و کار اصلی و پایه است
[ترجمه ترگمان]حفاری و grub supersedure وسایلی است که با اتصال زمین و گیاهان در تولید معدن در ارتباط هستند و کار اصلی و اساسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The researchers plan to excavate the second pliosaur when they return to Spitsbergen this summer.
[ترجمه گوگل]محققان در نظر دارند تا پلیوسور دوم را هنگام بازگشت به اسپیتسبرگن در تابستان امسال حفاری کنند
[ترجمه ترگمان]محققان قصد دارند فصل دوم را وقتی که تابستان امسال به Spitsbergen باز می گردند، حفاری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The mining company wants to excavate the hillside.
[ترجمه گوگل]شرکت معدن می خواهد دامنه تپه را حفاری کند
[ترجمه ترگمان]شرکت معدن کاری می خواهد دامنه تپه را حفاری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کاویدن (فعل)
analyze, excavate, drag, rummage, analyse

حفر کردن (فعل)
excavate, grave, cave, delve, gull

از خاک در اوردن (فعل)
excavate, disinter, exhume

حفاری کردن (فعل)
excavate, unearth

تخصصی

[عمران و معماری] حفاری - خاکبرداری - کندن
[زمین شناسی] حفرکردن،کندن آزادکردن وجداسازی توده های بزرگ سنگ ازکانسارمربوطه یاسنگ مادرراکندن سنگ گویند

انگلیسی به انگلیسی

• dig out, hollow out; unearth, lay bare by digging
to excavate a piece of land means to remove earth carefully from it and look for the remains of pots or buildings, in order to find out about the past.

پیشنهاد کاربران

🟡 واژه ی برنهاده: گودبرداشتن ⚫
به خط لاتین: Godbardāshtan
excavate: کاوش کردن ( در باستان شناسی )
excavated: کاوش شده
excavation: کاوش
excavator: کاوشگر ( محوطه باستانی )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : excavate
اسم ( noun ) : excavation / excavator
صفت ( adjective ) : _
قید ( adverb ) : _
1. کشف ( اشیاء مدفون ) روشمند ( در تلاش برای کشف اطلاعات در مورد گذشته )
2. ایجاد ( سوراخ، حفره یا تونل ) در ( ماده جامد ) با سوراخ کردن یا برداشتن مرکز یا قسمت داخلی
( مثلا برای کندن دندان )
( مجازاً ) موشکافی، بررسی دقیق، ژرف نگری، مداقه
. . . By excavating history more deeply
با بررسی عمیقتر تاریخ. . .
=scrutinize
رجوع شود به unearth
. E. g
Archaeologists ➡️excavate⬅️ hoard of rare silver coins
بیشتر برای کندن به منظور چیزهای با ارزشه
کنده کاری با دقت به وسیله قلم مو
کلمه ی excavate در انگلیسی Formal محسوب میشه و به معنای خاک برداری است . این در حالی است که در معنی دوم خود به معنای حفاری باستان شناسانه است .
کاوش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس