exasperatingly


از روى خشم و اوقات تلخى

جمله های نمونه

1. He became exasperatingly capricious and exacting.
[ترجمه گوگل]او به طرز وحشتناکی دمدمی مزاج و سختگیر شد
[ترجمه ترگمان]او نا بل هوس و سختگیر و سختگیر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Goertz found the IRA exasperatingly amateur.
[ترجمه گوگل]گورتز IRA را به طرز وحشتناکی آماتور یافت
[ترجمه ترگمان]Goertz آماتور exasperatingly را پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Their progress was exasperatingly slow, but we were beyond exasperation.
[ترجمه گوگل]پیشرفت آنها به طرز وحشتناکی کند بود، اما ما فراتر از خشم بودیم
[ترجمه ترگمان]پیشرفت آن ها آهسته بود، اما خیلی عصبانی بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But I found the saving exasperatingly slow.
[ترجمه گوگل]اما متوجه شدم که پس انداز بسیار کند است
[ترجمه ترگمان] ولی پیدا کردن \"exasperatingly\" رو آهسته پیدا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. What Lear revered in Gould - his remarkable business sense and financial efficiency - Gould probably found exasperatingly lacking in Lear.
[ترجمه گوگل]آنچه که لیر در گولد به آن احترام می‌گذاشت - حس تجاری و کارایی مالی قابل توجه او - احتمالاً گولد به شدت در لیر فاقد آن بود
[ترجمه ترگمان]چیزی که توانستم به خانم گولد احترام بگذارم - با عقل و درایت فوق العاده او - خانم گولد احتمالا exasperatingly از لیر را کم یافته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The line that the Inland Revenue has hitherto drawn between investment and trading has been exasperatingly unclear.
[ترجمه گوگل]خطی که درآمد داخلی تاکنون بین سرمایه گذاری و تجارت ترسیم کرده است، به شدت نامشخص بوده است
[ترجمه ترگمان]خطی که درآمد داخلی تا به حال بین سرمایه گذاری و تجارت کشیده شده است، هنوز مشخص نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Viewed simply as a novel, "Lolita" deals with situations and emotions that would remain exasperatingly vague to the reader had their expression been etiolated by means of platitudinous evasions.
[ترجمه گوگل]«لولیتا» که صرفاً به عنوان یک رمان در نظر گرفته می‌شود، به موقعیت‌ها و احساساتی می‌پردازد که اگر بیان آن‌ها با طفره‌رفتن‌های بی‌معنی وسوسه می‌شد، برای خواننده به‌شدت مبهم باقی می‌ماند
[ترجمه ترگمان]با نگاه ساده به عنوان یک رمان، \"Lolita\" با موقعیت ها و احساساتی سر و کار دارد که همچنان مبهم باقی می ماند تا خواننده بتواند بیان آن ها را با استفاده از evasions platitudinous نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A meaning easily grasped by most Americans has proven exasperatingly hard for AI to comprehend consistently.
[ترجمه گوگل]مفهومی که اکثر آمریکایی ها به راحتی آن را درک می کنند ثابت شده است که درک مداوم آن برای هوش مصنوعی بسیار سخت است
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آمریکایی ها به راحتی درک می کنند که برای هوش مصنوعی خیلی سخت است که به طور مداوم درک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in an extremely annoying manner, irritatingly

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : exasperate
✅️ اسم ( noun ) : exasperation
✅️ صفت ( adjective ) : exasperated / exasperating
✅️ قید ( adverb ) : exasperatedly

بپرس