فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: exasperates, exasperating, exasperated
حالات: exasperates, exasperating, exasperated
• (1) تعریف: to annoy or irritate greatly; cause to lose patience.
• مترادف: irk, provoke, rile, tee off
• متضاد: appease, mollify, please
• مشابه: aggravate, annoy, bug, frustrate, goad, irritate, miff, nettle, peeve, plague, prod, rankle, ruffle, vex
• مترادف: irk, provoke, rile, tee off
• متضاد: appease, mollify, please
• مشابه: aggravate, annoy, bug, frustrate, goad, irritate, miff, nettle, peeve, plague, prod, rankle, ruffle, vex
- The student's refusal to do any homework exasperated the teacher.
[ترجمه گوگل] امتناع دانش آموز از انجام هر گونه تکلیف باعث عصبانیت معلم شد
[ترجمه ترگمان] امتناع دانش آموز از انجام هر تکلیف، معلم را عصبانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] امتناع دانش آموز از انجام هر تکلیف، معلم را عصبانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to increase the intensity or severity of (suffering, anger, or the like).
• مترادف: aggravate, exacerbate, heighten
• متضاد: appease
• مشابه: intensify, nettle, pique, worsen
• مترادف: aggravate, exacerbate, heighten
• متضاد: appease
• مشابه: intensify, nettle, pique, worsen
- Tempers were flaring among those waiting in line, and the heat of the day exasperated the situation.
[ترجمه گوگل] عصبانیت در میان کسانی که در صف منتظر بودند شعله ور شده بود و گرمای روز اوضاع را تشدید می کرد
[ترجمه ترگمان] Tempers در میان کسانی که در صف منتظر بودند، شعله ور بودند و گرمای آن روز را به ستوه می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] Tempers در میان کسانی که در صف منتظر بودند، شعله ور بودند و گرمای آن روز را به ستوه می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید