exanimate


معنی: بی روح، بی جان، مرده، جامد، کسل، دل مرده و بیروح
معانی دیگر: مرده، بی جان، بیروح، جامد، دل مرده وبیروح، کسل

جمله های نمونه

1. Be heir to those who are now exanimate.
[ترجمه گوگل]وارث کسانی باشید که اکنون معدوم هستند
[ترجمه ترگمان]وارث آن هایی که حالا exanimate
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Using the HASH algorithm can exanimate whether the transmission content is tampered .
[ترجمه گوگل]استفاده از الگوریتم HASH می تواند بررسی کند که آیا محتوای ارسالی دستکاری شده است یا خیر
[ترجمه ترگمان]استفاده از الگوریتم hash می تواند تایید کند که آیا محتوای ارسال دستکاری می شود یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This paper aims to exanimate the microscopic employment behavior of college graduates thought utilizing communication theory.
[ترجمه گوگل]هدف این مقاله بررسی رفتار استخدامی میکروسکوپی فارغ التحصیلان دانشگاهی با استفاده از نظریه ارتباطات است
[ترجمه ترگمان]هدف این مقاله بررسی رفتار استخدام میکروسکوپی فارغ التحصیلان دانشکده با استفاده از نظریه ارتباطی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In terms of outcome of the analysis, we exanimate the valid of factors on internationalization of International New venture.
[ترجمه گوگل]از نظر نتیجه تجزیه و تحلیل، ما اعتبار عوامل بین المللی شدن سرمایه گذاری جدید بین المللی را بررسی می کنیم
[ترجمه ترگمان]از لحاظ نتیجه تجزیه و تحلیل، ما از عوامل معتبر بین المللی سازی سهام سرمایه گذاری جدید بین المللی استفاده کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Vitamin B can increase the inherit tenacity of the hair and fully reactivate the exanimate hair.
[ترجمه گوگل]ویتامین B می‌تواند استحکام موروثی مو را افزایش داده و مجدداً موهای موجود را دوباره فعال کند
[ترجمه ترگمان]ویتامین B می تواند the وارث مو را افزایش دهد و موهایتان را به طور کامل دوباره فعال کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The blood gas analysis has been adopted widely in measuring the pH hydrogen, PO PCO2 of blood of the exanimate, shocked or badly traumatic patients who must be rushed to therapy.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل گازهای خون به طور گسترده ای در اندازه گیری pH هیدروژن، PO PCO2 خون بیمارانی که از بدن خارج شده اند، شوکه شده یا به شدت آسیب دیده اند که باید به سرعت به درمان منتقل شوند، مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]آنالیز گاز خون به طور گسترده در اندازه گیری PH pH، PO مربوط به خون the، بیماران شوکه شده یا بدی که باید برای درمان عجله کنند، اتخاذ شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی روح (صفت)
tame, inconscient, arid, meek, apathetic, apathetical, dead, soulless, spiritless, prosaic, pedestrian, vapid, inert, exanimate

بی جان (صفت)
breathless, inanimate, inert, exanimate, insentient

مرده (صفت)
defunct, extinct, dead, vapid, exanimate, deceased, lifeless

جامد (صفت)
rigid, solid, massy, exanimate, heavyset, insensitive, illiquid, inorganic

کسل (صفت)
weary, exanimate, sickish, woozy

دل مرده و بی روح (صفت)
exanimate

انگلیسی به انگلیسی

• lifeless; deprived of life; spiritless; depressed

پیشنهاد کاربران

بپرس