examination

/ɪgˌzæm.əˈneɪ.ʃən//ɪgˌzæm.əˈneɪ.ʃən/

معنی: محک، ازمایش، امتحان، رسیدگی، بازرسی، معاینه، ازمون، ازمایه
معانی دیگر: آزمون، سنجش، بررسی، ژرف سنجی، بازبینی، متن امتحان، پرسش های آزمون، آزمایه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: examinational (adj.)
(1) تعریف: the act or result of close inspection or thorough evaluation.
مترادف: canvass, going-over, inspection, investigation, perusal, scrutiny, study
مشابه: analysis, assessment, check, observation, probe, scan, survey

- A second examination of the evidence resulted in a different conclusion.
[ترجمه گوگل] بررسی دوم از شواهد به نتیجه متفاوتی منجر شد
[ترجمه ترگمان] بررسی دومی از شواهد منجر به یک نتیجه گیری متفاوت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a test used to evaluate knowledge, ability, or fitness.
مترادف: exam, test
مشابه: checkup, comp, final, oral, physical, quiz

- The school's entrance examination is said to be very difficult.
[ترجمه گوگل] گفته می شود کنکور این مدرسه بسیار سخت است
[ترجمه ترگمان] گفته می شود که امتحانات ورودی مدرسه بسیار دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He wasn't able to join the army because he failed the physical examination.
[ترجمه گوگل] او نتوانست به ارتش بپیوندد زیرا در معاینه فیزیکی مردود شد
[ترجمه ترگمان] او نمی توانست به ارتش بپیوندد، زیرا در معاینه فیزیکی ناموفق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: in law, formal interrogation.
مترادف: interrogation
مشابه: inquest, inquiry, inquisition, questioning, third degree

- The defense attorney's examination of the witness was very thorough.
[ترجمه گوگل] معاینه وکیل مدافع از شاهد بسیار دقیق بود
[ترجمه ترگمان] بازپرس دفاع از شاهد بسیار دقیق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an examination of the secret files exonerated him
رسیدگی به پرونده های محرمانه برائت او را اثبات کرد.

2. an examination room
اتاق معاینه

3. digital examination
آزمایش با انگشت

4. eye examination
امتحان چشم

5. postpartum examination
معاینه ی پس از زایمان

6. the examination was stiff
امتحان سخت بود.

7. bar examination
امتحان وکالت

8. a careful examination of the records
بررسی دقیق سوابق

9. a close examination
آزمایش (یا بررسی) دقیق

10. a preliminary examination for doctoral candidates
امتحان مقدماتی برای داوطلبان درجه ی دکتری

11. a scrupulous examination of the company's accounts
بررسی دقیق حساب های شرکت

12. a simple examination
یک امتحان آسان

13. a strenuous examination
یک آزمون سخت

14. a written examination
امتحان کتبی

15. an orthography examination
امتحان املا

16. the police's examination of the contents of the bottle yielded no results
بررسی محتویات بطری از سوی پلیس به جایی نرسید.

17. to mark examination papers
اوراق امتحانی را نمره دادن

18. university entrance examination
آزمون ورودی دانشگاه

19. a written examination
آزمون نوشتنی،امتحان کتبی

20. an oral examination
آزمون سخنی،امتحان شفاهی

21. a minute scientific examination
بررسی دقیق علمی

22. a routine eye examination
یک معاینه ی عادی چشم

23. for her the examination was a breeze
برای او آن امتحان مثل آب خوردن بود.

24. he passed the examination with flying colors
او با سربلندی در امتحان موفق شد.

25. to take an examination
در آزمون شرکت کردن

26. before answering, read the examination carefully to the end
پیش از پاسخ دادن،سوالات امتحانی را تا آخر با دقت بخوانید.

27. haven't you marked my examination paper yet?
هنوز ورقه ی امتحانی مرا تصحیح نکرده اید؟

28. he sat for his examination as accountant
برای حسابدار شدن در امتحان شرکت کرد.

29. it wants no extended examination to prove its impracticality
اثبات غیر عملی بودن آن،نیازی به امتحان گسترده ندارد.

30. to grind for an examination
برای امتحان مثل خر درس خواندن

31. to score a written examination
به امتحان کتبی نمره دادن

32. he emphatically demanded an immediate examination of the files
او مصرانه خواستار بررسی فوری پرونده ها بود.

33. ali's failure at the college entrance examination disappointed him very much
شکست علی در آزمون ورودی دانشگاه او را بسیار سر خورده کرد.

34. to section a plant stem for examination
برای بررسی ساقه ی گیاه را به صورت مقطع بریدن

35. to degrade oneself by cheating in an examination
با تقلب در امتحان خود را بی آبرو کردن

36. the fiftieth person in the medical school entrance examination
نفر پنجاهم در کنکور طب

37. to strip a child completely for a medical examination
برای معاینه ی پزشکی کودک را کاملا برهنه کردن

38. a student who has no qualms about cheating in an examination
شاگردی که تقلب در امتحان وجدانش را ناراحت نمی کند

39. ahmad discovered to his great chagrin that he had failed the examination
احمد با کمال سرافکندگی دریافت که در امتحان رد شده است.

مترادف ها

محک (اسم)
acid test, benchmark, test, criterion, touchstone, proof, exam, examination, examen, pons asinorum

ازمایش (اسم)
test, assay, temptation, experiment, shy, trial, testing, tryout, try, exam, examination, experience, examen, experimentation, probation, screening

امتحان (اسم)
assay, temptation, experiment, quiz, trial, try, exam, examination, shibboleth, probation

رسیدگی (اسم)
assistance, attention, verification, puberty, consideration, probe, investigation, inquiry, exam, examination, handling, scrutiny, attendance, audit, cassation, inquest

بازرسی (اسم)
control, search, exam, examination, audit, inspection, detection, cross-examination, examen

معاینه (اسم)
exam, examination, inspection, checkup

ازمون (اسم)
test, try, exam, examination, sample, shibboleth

ازمایه (اسم)
exam, examination

تخصصی

[حسابداری] رسیدگی
[بهداشت] آزمایش
[ریاضیات] آزمایش

انگلیسی به انگلیسی

• test, quiz, exam, series of questions designed to gauge a person's knowledge of a particular subject (especially in school); investigation, inquiry
an examination is a formal test that you take to show your knowledge of a subject.
if you make an examination of something, you look at it or consider it very carefully.
a medical examination is a check by a doctor to find out how healthy you are.

پیشنهاد کاربران

امتحان، بررسی، معاینه
مثال: She passed the examination with flying colors.
او با پرچم های سرخ ردیابی امتحان را گذراند.
( اسم ) توجه کنین که Exam کوتاه شده واژه Examination هست و Examination واژه ای رسمی تر و مکاتبه ای تر هست در حالی که Exam محاوره ای تره.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : examine
✅️ اسم ( noun ) : exam / examination / examinee
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
معاینه
بررسی
بازبینی
بازپرسی
وارسی
تحقیق و مطالعه
معاینه
بازبینی هم معنا میده در صحنه جرم.
معاینه، امتحان
انتقادی، امتحانی
امتحان
در متون مربوط به آموزش و آموزش و پرورش به معنی امتحانات می باشد.
وارسی
راستی آزمایی
بررسی ماهوی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس