قید ( adverb )
• (1) تعریف: with absolute precision or accuracy.
• متضاد: almost, approximately, nearly
• مشابه: flat, full, plumb, right, sharp, to the letter, true, well
• متضاد: almost, approximately, nearly
• مشابه: flat, full, plumb, right, sharp, to the letter, true, well
- You need to measure each piece exactly.
[ترجمه حصین] شما به اندازه گیری دقیق هر قطعه نیاز دارید.|
[ترجمه A.A] تو باید هرقطعه را با دقت اندازه بگیری|
[ترجمه روژان عباسی] تو باید هرقطعه را دقیق اندازه بگیری.|
[ترجمه نسرین ضیایی] تو باید هر قطعه را دقیق اندازه گیری کنی.|
[ترجمه الهه] شما باید هر قطعه رو کاملا درست اندازه بگیرید|
[ترجمه Sh] شما نیاز به اندازه گیری با دقت هر قطعه دارید|
[ترجمه علی سپه وند] لازمه که هر قطعه رو دقیق اندازه بگیری|
[ترجمه AT] شما به اندازه گیری دقیق هر قطعه نیاز دارید|
[ترجمه گوگووووووووولی] تو نیاز داری به اندازه گیری دقیق هر قطعه.|
[ترجمه گوگل] شما باید هر قطعه را دقیقا اندازه بگیرید[ترجمه ترگمان] تو باید هر قطعه رو اندازه بگیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: precisely; just.
• متضاد: approximately
• مشابه: even, just
• متضاد: approximately
• مشابه: even, just
- He does exactly what he wants.
[ترجمه حمید] او دقیقا خواسته های اون رو انجام میده|
[ترجمه گربه] گربه ها سبیل دارند|
[ترجمه هستی] او ( مذکر ) دقیقا همان کاری را انجام میدهد که ایشان ( مذکر ) میخواهد|
[ترجمه TLOU] او دقیقا کاری رو انجام میده که اون میخواد یا اون دقیقا خواسته های اونو انجام میده.|
[ترجمه گوگل] او دقیقاً همان کاری را که می خواهد انجام می دهد[ترجمه ترگمان] دقیقا همون کاری رو میکنه که اون میخواد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: that is correct (used to indicate emphatic agreement).
- Exactly! I couldn't agree more.
[ترجمه TLOU] دقیقا! نمیتونستم بیشتر موافقت کنم.|
[ترجمه گوگل] دقیقا! من نمی توانستم بیشتر موافق باشم[ترجمه ترگمان] ! دقیقا بیشتر از این نمی توانستم موافقت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید