ex parte


معنی: یک طرفه، یک جانبه، به نفع یک طرف، از یک طرف
معانی دیگر: فقط یک طرف، یک سویه، طرفدارانه، نمایشگر منافع یکی از دو طرف، مغرضانه، بنفع یک طرف، یک طرفه، یک جانبه

بررسی کلمه

صفت و ( adjective, adverb )
• : تعریف: in legal disputes, on or in the interests of one side only; partisan.

- the lawyer's unethical ex parte communications with the judge
[ترجمه گوگل] ارتباط غیراخلاقی سابق وکیل با قاضی
[ترجمه ترگمان] مشاور حقوقی غیر اخلاقی وکیل دادگستری با قاضی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The second issue in Exparte Handscomb is, however, directly relevant to our decision.
[ترجمه گوگل]با این حال، موضوع دوم در Exparte Handscomb مستقیماً با تصمیم ما مرتبط است
[ترجمه ترگمان]مساله دوم در Exparte Handscomb، با این حال، مستقیما به تصمیم ما مربوط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. If an exparte injunction is to be sought the purchaser should ensure that the exclusivity clause is clear and precise.
[ترجمه گوگل]اگر قرار است دستور منع فروش درخواست شود، خریدار باید اطمینان حاصل کند که بند انحصاری واضح و دقیق است
[ترجمه ترگمان]اگر یک دستور اکید ذکر شود، خریدار باید تضمین کند که بند انحصار صریح و دقیق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. An exparte application is made, supported by an affidavit.
[ترجمه گوگل]یک درخواست exparte ساخته شده است که توسط یک سوگندنامه پشتیبانی می شود
[ترجمه ترگمان]یک درخواست exparte ساخته شده، که توسط یک گواه تایید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Certain exparte applications are required to be made by affidavit, in which case the affidavit itself suffices as the application.
[ترجمه گوگل]برخی از درخواست‌های خارج از کشور باید با مبایعه نامه ارائه شوند، در این صورت خود اظهارنامه به عنوان درخواست کافی است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، در صورتی که این درخواست برای کاربرد کافی باشد، درخواست exparte خاصی مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The later authority was, of course, Exparte Saunders, which the Divisional Court proceeded to analyse in detail.
[ترجمه گوگل]مرجع بعدی البته Exparte Saunders بود که دادگاه بخش به تجزیه و تحلیل جزئیات آن پرداخت
[ترجمه ترگمان]البته مرجع بعدی، Exparte ساندرز، بود که دادگاه Divisional به بررسی دقیق آن ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But it is obviously undesirable to have exparte residence orders other than very occasionally.
[ترجمه گوگل]اما بدیهی است که غیر از موارد بسیار گاه به گاه، دستور اقامت خارج از کشور نامطلوب است
[ترجمه ترگمان]اما بدیهی است که داشتن دستورها برای اقامت گاه به گاه بسیار ناخوشایند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There are several reasons why exparte contact issues arise more frequently in agency proceedings than in court trials.
[ترجمه گوگل]دلایل متعددی وجود دارد که چرا مسائل ارتباطی بیشتر در دادرسی های آژانس نسبت به محاکمه های دادگاه به وجود می آید
[ترجمه ترگمان]دلایل مختلفی وجود دارد که چرا مسایل ارتباط exparte بیشتر در جلسات نمایندگی در مقایسه با محاکمه دادگاه مطرح می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If the application is made exparte the court may direct a summons to be issued.
[ترجمه گوگل]اگر درخواست تفویض شود، دادگاه می‌تواند احضاریه صادر کند
[ترجمه ترگمان]اگر این درخواست به دادگاه ارجاع داده شود ممکن است حکم صادر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The matter was discussed exparte by propagandists on both sides.
[ترجمه گوگل]این موضوع به طور آشکار توسط مبلغان دو طرف مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]این موضوع توسط مبلغان هر دو طرف مورد بحث و بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The application accompanied by such certificate will then be referred to the district judge, exparte, who may grant the application.
[ترجمه گوگل]درخواست همراه با چنین گواهی سپس به قاضی منطقه ارجاع داده می شود، که ممکن است درخواست را قبول کند
[ترجمه ترگمان]سپس درخواست همراه با چنین مدرکی به قاضی منطقه، exparte ارجاع داده خواهد شد که ممکن است به این درخواست کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In this respect the situation is very similar to that which obtains when a court grants an exparte injunction.
[ترجمه گوگل]از این نظر، وضعیت بسیار شبیه به وضعیتی است که زمانی که دادگاه حکم صادره را صادر می کند، به دست می آید
[ترجمه ترگمان]در این رابطه، وضعیت بسیار شبیه آن است که زمانی که یک دادگاه حکم منع قانونی را صادر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Finding herself unable to gain entry the plaintiff obtained an exparte injunction to readmit her to the premises.
[ترجمه گوگل]شاکی که خود را قادر به ورود نمی دانست، دستوری صادر کرد تا او را مجدداً در محل بپذیرد
[ترجمه ترگمان]شاکی چون دید که نمی تواند به شاکی اجازه ورود بدهد، دستور اکید صادر کرد که او را به محل کارش بکشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. However, I am bound to say that in my judgment Exparte Handscomb was wrongly decided on that issue.
[ترجمه گوگل]با این حال، من باید بگویم که به نظر من Exparte Handscomb به اشتباه در مورد آن موضوع تصمیم گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، باید بگویم که در قضاوت من، Exparte Handscomb به اشتباه در مورد آن مساله تصمیم گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Nothing is said about residence orders, either that they can be made or that they can not be made exparte.
[ترجمه گوگل]در مورد احکام اقامت چیزی گفته نشده است، چه می توان آنها را صادر کرد و یا اینکه نمی توان آنها را صادر کرد
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز در مورد دستورها محل اقامت گفته نمی شود، یا این که آن ها می توانند ساخته شوند و یا این که آن ها نمی توانند ساخته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

یک طرفه (صفت)
ventricose, ex parte, unilateral, sideway, overhand, one-sided, one-way

یک جانبه (صفت)
ex parte, unilateral, one-sided, one-way

به نفع یک طرف (قید)
ex parte

از یک طرف (قید)
ex parte

تخصصی

[حقوق] یکجانبه، منحصرأ برای یک طرف، منحصرأ به درخواست یک طرف

انگلیسی به انگلیسی

• from one side or party only (concerning legal proceedings)

پیشنهاد کاربران

یکجانبه ، منحصرأ برای یک طرف ، منحصرأ به درخواست یک طرف

بپرس