evolution

/ˌev.əˈluː.ʃən//ˌev.əˈluː.ʃən/

معنی: تحول، سیر تکاملی، تکامل، فرگشت، تکامل تدریجی، چرخش، تغییر شکل، فرضیه سیرتکامل، حرکت دورانی
معانی دیگر: تغییر تدریجی (در برابر: واگشت یا انقلاب revolution)، جاورگشت، دگرگونی پیوسته، گوالش، هرویسپی، (حرکت هماهنگ در رقص یا آرایش قشون و غیره) جنبایش، هم جنبی، (نتیجه ی دگرگونی پیوسته) فرگشته، تکامل یافته، گوالیده، (در واکنش های شیمیایی و غیره) بیرون دادن (مثلا گاز)، برون فشانی، نظریه ی داروین، (ریاضی - استخراج ریشه ی یک عدد) فرگردانی (در برابر: تعاکس یا درگردانی involution)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: evolutional (adj.), evolutionally (adv.)
(1) تعریف: the continuous modification and adaptation of organisms to their environments through selection, hybridization, and the like.
متضاد: devolution

(2) تعریف: the theory or study that describes this process as the cause of species' existence and characteristics. (See Darwinian theory.)

- the dispute over evolution vs. creation
[ترجمه گوگل] اختلاف بر سر تکامل در مقابل خلقت
[ترجمه ترگمان] بحث بر سر تکامل در مقابل تکامل آفرینش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a gradual process of change and development that something goes through, usu. becoming more complex and sometimes better.
مشابه: development

- the evolution of electronic weaponry
[ترجمه گوگل] تکامل سلاح های الکترونیکی
[ترجمه ترگمان] سیر تکاملی تسلیحات الکترونیکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. accidental evolution
تکامل تصادفی،فرگشت پیشامدی

2. organic evolution
فرگشت تنمایه ای

3. the evolution in human history toward perfection
تکامل تدریجی تاریخ بشر به سوی کمال

4. the evolution of parliamentary democracy
فرگشت مردم سالاری پارلمانی

5. the evolution of plants and animals
فرگشت گیاهان و جانوران

6. emergent evolution
فرگشت ناگهانه،تکامل فوری

7. the country's evolution from an agricultural to an industrial system
تحول کشور از یک سازگان کشاورزی به سازگان صنعتی

8. the divergent evolution of two species
فرگشت (تکامل تدریجی) دو گونه (نوع)

9. the theory of evolution
نظریه ی تکامل (دیدمان فرگشت)

10. darwin and the theory of evolution
داروین و نظریه ی تکامل

11. the world is in continuous evolution
جهان در حال فرگشت (تکامل) مداوم است.

12. Our political institutions are in continuous evolution.
[ترجمه گوگل]نهادهای سیاسی ما در حال تکامل مداوم هستند
[ترجمه ترگمان]نهاده ای سیاسی ما در حال تکامل مستمر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The evolution of the human species.
[ترجمه مهرسا] تکامل تدریجی بشر
|
[ترجمه گوگل]تکامل نوع انسان
[ترجمه ترگمان]تکامل گونه های انسانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A cultural and social evolution now becomes rapid.
[ترجمه گوگل]یک تحول فرهنگی و اجتماعی اکنون سریع می شود
[ترجمه ترگمان]تکامل فرهنگی و اجتماعی در حال حاضر سریع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We think about the evolution of bipedalism as one of first events that led hominids down the path to being human.
[ترجمه ل اسحاقی] ما معتقدیم که تکامل راه رفتن بر روی دو پا از اولین اتفاقاتی بود که انسانهای نخستین را به مسیر تبدیل به انسان امروزی هدایت کرد.
|
[ترجمه گوگل]ما در مورد تکامل دوپا به عنوان یکی از اولین رویدادهایی فکر می کنیم که انسان ها را به سمت انسان شدن سوق داد
[ترجمه ترگمان]ما در مورد تکامل of به عنوان یکی از اولین رویدادهایی که در طول مسیر انسان به انسان تبدیل شدند، فکر می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The evolution of human life was a gradual, cumulative process.
[ترجمه گوگل]تكامل زندگي انسان يك فرآيند تدريجي و تجمعي بود
[ترجمه ترگمان]تکامل زندگی انسان یک فرآیند تدریجی و انباشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. In politics, evolution is better than revolution.
[ترجمه گوگل]در سیاست، تکامل بهتر از انقلاب است
[ترجمه ترگمان]در سیاست، سیر تکاملی بهتر از انقلاب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. In politics Britain has preferred evolution to revolution .
[ترجمه گوگل]در سیاست، بریتانیا تکامل را به انقلاب ترجیح داده است
[ترجمه ترگمان]در سیاست، بریتانیا تحول را به انقلاب ترجیح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The shark is a masterpiece of evolution.
[ترجمه گوگل]کوسه شاهکار تکامل است
[ترجمه ترگمان]کوسه شاهکار تکامل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تحول (اسم)
change, mutation, evolution, transition, upheaval, vicissitude, solstice, transmogrification

سیر تکاملی (اسم)
development, evolution, evolvement

تکامل (اسم)
progress, improvement, transmutation, evolution

فرگشت (اسم)
evolution

تکامل تدریجی (اسم)
evolution

چرخش (اسم)
trepan, turn, twirl, revolution, whirl, wrest, wheel, roll, tumble, evolution, rotation, wrench, spin, swirl, gyration, troll, volte-face

تغییر شکل (اسم)
transmutation, transformation, metamorphosis, sublation, evolution, transfiguration, palingenesis, transmogrification

فرضیه سیرتکامل (اسم)
evolution

حرکت دورانی (اسم)
evolution

تخصصی

[علوم دامی] 1- فرایندی که باعث گونه زایی می شود ( موتاسیون و انتخاب طبیعی) 2- سیر تکاملی
[نساجی] تصاحد - حذف
[ریاضیات] ریشه یابی
[پلیمر] تکامل

انگلیسی به انگلیسی

• development, progression, unfolding, growth; gradual change in the gene pool (biology)
evolution is a process of gradual change during which animals and plants change some of their characteristics to cope with a different environment, and sometimes develop into new species.
you can use evolution to refer to any gradual process of change and development.

پیشنهاد کاربران

تاریخچه
تکامل، تحول
مثال: The evolution of technology has transformed many aspects of our lives.
تکامل فناوری بسیاری از جنبه های زندگی مان را تغییر داده است.
evolution ( n ) ( ɛvəˈluʃn ) =the gradual development of plants, animals, etc. , e. g. Darwin's theory of evolution. evolutionary, evolutionarily, evolutionist, evolutionism
evolution
تکامل
تحوّل وتطابق با محیط ( انسجام ) نه تکامل ( که خلاف عقائد وقصد نظریه داروین ) !
ای نمو ورشد وهماهنگی با محیط بدون آسیب رساندن به طبیعت.
وبه طور دورانی ( چرخش ) بین مخلوقات نفع میچرخه وثباتی ندارد. Dynamic.
...
[مشاهده متن کامل]

وعمداً بین مسلمانان به معنی "سیر تکامل" إلقاء کردند تا وجود "الله احسن الخالقین" حذف شود.
و اینکه مخلوقات ناقص هستند ونیاز به ارتقاء وکامل شدند دارند.
( واین نیاز وحسّ وانگیزه به بقاء و تکامل از کجا نشأت میگیره بی جواب ماند! )
وان دقیقاً خلاف این آیه "وأحسن کلّ شئ خلقه".
ای:همه چیز "به أحسن وجه" وبرترین طور وکاملاً کامل وبی نقص عیب ( Perfect )
و"حالت برتر وبا هوش" خلق کردیم ونیاز به تکامل وتحوّل و. . . نیست.
از ریزهای اتم وکوانتوم ومرور به انسان ونبات وحیوان وسیّارات وستارها تا کهکشانها وکلّ گیتی.
تک تک شان باهوش کامل وباهم میزیستن باکمال وتمام تا إینکه انسان خلق شد ونظم وهوش خلقت وجهان را باندازه کمتر از سر سوزن بهم زد .
وبعد از زوال انسان "جاهل واحمق" همه چیز به حالت قبلی "هوش برتر وکامل" برمیگرده.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : evolve
✅️ اسم ( noun ) : evolution / evolutionism / evolutionist
✅️ صفت ( adjective ) : evolutionary / evolutionist
✅️ قید ( adverb ) : evolutionarily
واگشت
( این برگردان طی یک بررسی واژه شناختی از فرهنگهای لغات لاتین جهت درک منظور دار وین از انتخاب آن برای آنچه اغلب در زبان فارسی به "تکامل زیستی" شناخته شده است, صورت پذیرفت و طی مقاله علمی - پژوهشی با عنوان "تبارشناسی و واسازی پارادایم فرگشت/تاملاتی پیرامون واگشت" که در اولین همایش تحلیلی فرگشت زیستی, دانشگاه فردوسی مشهد, اردیبهشت 1382 ارائه گردید که با استقبال قریب به اتفاق اساتید و پژوهشگران حاضر مواجه گردید. . .
...
[مشاهده متن کامل]

از بهترین همپوشان های معنایی "تطور", "تکوین" ( صیرورت ) , میباشد. اما با توجه به ریشه عربی فعل انتخاب بعدی واژگان "فرگشت" یا "واگشت" بود. با توجه به پیگیری ریشهء فعل لاتین Evolve , که از قدیمیترین منابع زبان شناختی فرهنگ های آنگلوساکسون و سپس انگلیسی میانه تا پیدایش اولین فرهنگ لغات در قرون 17 - 18 که نهاد آکادمیا به صورت نوتوکورد جنبش روشنگری در حال پیدایش بود و ارتباطات فرهنگی و بینا زبانی به سرعت گسترش میافت, اولین فرهنگ لغات به صورت منسجم تدوین شدند. . .
( خلاصه ) : از آنجا که واژه Evolution از ریشه EVOL هست که معنی برآمدن یا تغییر و تحول میدهد و بنده طی پیمایش های فراگیرم به هیچ اشاره آشکار یا ضمنی که معنای کامل شدن/تعالی یافتن در اشکال Transcendent /Sublimation را در پروسه تغییر تدریجی که بنیاد آن توسعه و وسعت یافتن یا گشایش و بازشدگی و انبساط و. . . ( بدون اینکه منظور ی از پیشرفت/بهتر شدن و. . . را چه در ذهنیت متافیزیکی و چه بهبود اوضاع بدون عطف به غایتی ماوراء الطبیعه را در خود داشته باشد ) لذا پیشوند "فر" که دلالت بر فرهمندی و تعالی دارد, نمی بایست در ترجمه آن بکار گرفته شود.
و با عنایت به بار مفهومی "وا" که مبتنی بر باز شدن, گشوده گشتن . . . [بدون هر هدف از پیش تعیین شده و بر مبنای حکمت یا لوگوس] میباشد.
معادل �واگشت� برای Evolution در حوزه های مختلف و به ویژه در نظریه توالی موجودات و اکوسیستم ها پیشنهاد گشت.
( سایر استدلالات در این مجال نیازی به طرح ندارند )
اهورا عین بیگی 13 مارس 2023
( تاکید دوباره پس از حدود 20 سال! )

فرگشت_ پختگی
واژه از EVOL هست که معنی برآمدن یا تغییر و تحول میده.
معادل های مناسب: فرگشت، دگرگشت، تطور
فرگشت
هیچ وقت evolution به معنی تکامل نیست و همین برگردان غلط باعث ایجاد اشتباه در نظریه داروین شده، نظریه داروین یعنی فرگشت و فروگشت
حرکت یا حرکات نظامی در رژه یا تمرین نظامی
evolution ( علوم گیاهی )
واژه مصوب: تکامل
تعریف: 1. تغییرات توارث پذیر در موجودات زنده که در طول زمان و دست کم در چندین نسل صورت می گیرد2. انتقال مواد ژنی از والد ( یا والد ها ) به نتاج در طول زمان و تغییرات مرتبط با آن در مادة ژنی
evolution ( noun ) = تکامل، تحول، سیر تکاملی، فرگشت، توسعه، سیر تحول
معانی دیگر >>>>{تکامل تدریجی، سیر تدریجی ( فرایندی که به موجب آن موجودات زنده از اشکال اولیه ایجاد شده اند ) }، {دگرگونی، دگردیسی، تغییر ( در رابطه با تغییر و تبدیل ) }، {پیکر بندی، گروه بندی، آرایه بندی، الگوبندی، سازمان بندی ( گروهی از افراد یا اشیا که در یک ترتیب یا الگوی خاص قرار می گیرند ) }، {ظهور، پدیداری ( عملی به وجود آمدن یا مشهود شدن ) }، {منشاء، سرچشمه ( شکل گیری یک کلمه از یک کلمه دیگر یا از یک ریشه در همان زبان یا زبان دیگر ) }، {وضعیت، آخرین تحولات، سیر پیشرفت ( در رابطه با طبقه بندی یا سیر تحولی یک شخص یا کشور ) }، {معنی، مفهوم، مقصود ( یک معنا یا مقصود کلی ) }، {تمدن، پرورش، فرهنگ، ترقی، پیشرفت ( مرحله رشد و سازماندهی اجتماعی انسان که پیشرفته ترین آن محسوب می شود ) }، {آماده سازی، متحول سازی ( اقدام یا روند آماده سازی یا آماده شدن برای استفاده یا بررسی ) }، {سازمان، جبهه، جناح، اتحادیه ( گروهی برای پیشبرد ایده های سیاسی ، اجتماعی یا هنری مشترک خود با یکدیگر همکاری می کنند ) }، {پروسه تدریجی، پیشرفت تدریجی، رشد تدریجی ( مجموعه ای از رویدادها که نتیجه می دهند ) }
...
[مشاهده متن کامل]

Darwin's theory of evolution = نظریه تکامل داروین
the evolution of language = سیر تکاملی زبان
examples:
1 - Religious traditionalists objected to theories of evolution being taught in schools.
سنت گرایان مذهبی به نظریه های فرگشت در مدارس اعتراض داشتند.
2 - We watched a documentary about the story of human evolution over the last three million years.
ما مستندی راجع به شرح سیر تکاملی انسان طی سه میلیون سال گذشته تماشا کردیم.
3 - The new telescope has helped us to understand more about the evolution of the universe.
تلسکوپ جدید به ما کمک کرده است تا اطلاعات بیشتری در مورد سیر تکاملی جهان بفهمیم.
4 - This product was an extremely significant step in the evolution of computer games.
این محصول یک گام بسیار چشمگیر در تحول بازی های رایانه ای بود.
5 - The evolution of modern management began in the last decades of the nineteenth century.
سیر تحول مدیریت مدرن از دهه های آخر قرن نوزدهم آغاز شد.
6 - into something As CEO he has overseen the company’s evolution from a small agency into a top - rated global firm.
به عنوان مدیرعامل او بر سیر تحولی ( تحولات ) این شرکت از یک آژانس کوچک به یک شرکت جهانی با رتبه برتر نظارت داشته است.

heat evolution در عمران به معنی توسعه حرارت ( توسعه حرارت هیدراتاسیون بتن ) است.
1 - revolution : انقلاب، تغییر اساسی
2 - evolution: تغییر تدریجی، تکامل
سیر تکامل یا تاریخچه بر پا شدن چیزی

دگر گونش، فرگشت، گوالش، تکامل تدریجی در طبیعت
تحول، تکوین، تکامل، فرگشت
تکوین
دگرگونش، فرگشت، تکامل، نظریه سیر جانداران و گیاهان
فرضیه سیرتکامل ، سیر تکاملی ، تغییرشکل ، تحول ، تکامل تدریجی ، چرخش ، حرکت دورانی ، فرگشت ، روانشناسی: تکامل ، زیست شناسی: تکامل ، بازرگانی: تکامل تدریجی ، علوم دریایی: تمرین عالی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس