evitable


رجوع شود به: avoidable، avoidable : اجتناب پذیر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: evitably (adv.), evitability (n.)
• : تعریف: possible to avoid; avoidable.

جمله های نمونه

1. The issue of intellectual property right is an evitable problem during digital library construction.
[ترجمه گوگل]موضوع حقوق مالکیت معنوی یک مشکل اجتناب ناپذیر در طول ساخت کتابخانه دیجیتال است
[ترجمه ترگمان]مساله حق مالکیت معنوی یک مساله evitable در طول ساخت کتابخانه دیجیتال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. An in evitable development trend of tumor therapeutics is to establish a perfect therapeutic appraisable method of evidence based oncology.
[ترجمه گوگل]یک روند توسعه اجتناب ناپذیر درمان تومور، ایجاد یک روش درمانی قابل ارزیابی کامل برای شواهد مبتنی بر انکولوژی است
[ترجمه ترگمان]یکی از روند توسعه evitable شناسی تومور شناسی، ایجاد یک روش درمانی درمانی کامل در زمینه تومور شناسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Therefore, improving ITO powder quality an evitable road.
[ترجمه گوگل]بنابراین، بهبود کیفیت پودر ITO یک جاده اجتناب ناپذیر است
[ترجمه ترگمان]از این رو، بهبود پودر ITO، جاده evitable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The authors think that community participation is the evitable choice of nature reserve's conservation and development.
[ترجمه گوگل]نویسندگان فکر می‌کنند که مشارکت اجتماعی انتخاب اجتناب‌ناپذیر حفاظت و توسعه ذخیره‌گاه طبیعی است
[ترجمه ترگمان]نویسندگان فکر می کنند که مشارکت جامعه بهترین گزینه برای بقا و توسعه طبیعت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The issue of copyright is an evitable problem during the construction of digital college library.
[ترجمه گوگل]موضوع کپی رایت یک مشکل اجتناب ناپذیر در طول ساخت کتابخانه دیجیتال کالج است
[ترجمه ترگمان]موضوع کپی رایت یک مساله evitable در طول ساخت وساز کتابخانه دانشگاه دیجیتال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This attribute of administrative ethics determines the evitable way to build administrative ethics.
[ترجمه گوگل]این ویژگی اخلاق اداری، راه گریزناپذیر ایجاد اخلاق اداری را تعیین می کند
[ترجمه ترگمان]این ویژگی اصول اخلاقی اجرایی، روش evitable برای ایجاد اخلاق اداری را تعیین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Systemized ethics is the evitable choice of the history development.
[ترجمه گوگل]اخلاق نظام‌مند، انتخاب اجتناب‌ناپذیر توسعه تاریخ است
[ترجمه ترگمان]اخلاق systemized بهترین انتخاب برای توسعه تاریخ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The issue of intellectual property right an evitable problem during digital library construction.
[ترجمه گوگل]موضوع حقوق مالکیت معنوی یک مشکل اجتناب ناپذیر در ساخت کتابخانه دیجیتال
[ترجمه ترگمان]مساله مالکیت معنوی یک مساله evitable در طول ساخت کتابخانه دیجیتال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The in evitable end may not be as catastrophic as some people fear.
[ترجمه گوگل]ممکن است پایان اجتناب ناپذیر آن چنان که برخی از مردم می ترسند فاجعه بار نباشد
[ترجمه ترگمان]در پایان evitable ممکن است به اندازه برخی از مردم فاجعه باری نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is evitable that the customer have a sense of estrangement to the brand after the price reduction.
[ترجمه گوگل]این امر اجتناب ناپذیر است که مشتری پس از کاهش قیمت، احساس بیگانگی نسبت به برند داشته باشد
[ترجمه ترگمان]لازم به ذکر است که مشتری پس از کاهش قیمت احساس بیگانگی به نام تجاری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Contemporary Chinese luxury consumption is the in evitable product of change of system and social reform, it need to be guided and performed reasonably and we should advocate savings culture.
[ترجمه گوگل]مصرف لوکس معاصر چین محصول اجتناب ناپذیر تغییر سیستم و اصلاحات اجتماعی است، باید هدایت شود و به طور معقول انجام شود و ما باید از فرهنگ پس انداز حمایت کنیم
[ترجمه ترگمان]مصرف لوکس چینی معاصر، محصول evitable تغییر سیستم و اصلاح اجتماعی است، باید به طور منطقی هدایت و اجرا شود و باید از فرهنگ صرفه جویی حمایت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Therefore, improving ITO powder quality is an evitable road.
[ترجمه گوگل]بنابراین، بهبود کیفیت پودر ITO یک راه اجتناب ناپذیر است
[ترجمه ترگمان]از این رو، بهبود کیفیت پودر ITO یک جاده evitable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. So, it is evitable to intensify the training of employees' skill.
[ترجمه گوگل]بنابراین تشدید آموزش مهارتی کارکنان امری اجتناب ناپذیر است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، لازم است که آموزش مهارت های کارمندان شدت یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Its problems may be the in evitable problems of trying something with such sheer scope.
[ترجمه گوگل]مشکلات آن ممکن است مشکلات اجتناب ناپذیر امتحان چیزی با چنین دامنه وسیعی باشد
[ترجمه ترگمان]مشکلات آن ممکن است مشکلاتی در حل مساله با چنین دامنه محض باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Such a small stress imposed on the low-pressure long turbine blade combined with its evitable corrosive environment contributing to the corrosion fatigue effect.
[ترجمه گوگل]چنین تنش کوچکی که بر تیغه توربین طولانی فشار کم تحمیل می‌شود همراه با محیط خورنده اجتناب‌ناپذیر آن که به اثر خستگی خوردگی کمک می‌کند
[ترجمه ترگمان]چنین فشار کوچکی بر تیغه توربین با فشار پایین همراه با محیط خورنده its که در اثر خستگی خوردگی نقش دارد، اعمال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• avoidable, able of being avoided, capable of being shunned

پیشنهاد کاربران

بپرس