1. she evidenced no friendship toward usاو نسبت به ما دوستی ابراز نکرد.2. his silence evidenced his guiltسکوت او نشانگر گناهش بود.
[حقوق]مدللهویدا؛ آشکارمشهودبه معنای شاهد یک چیزی بودن نیز به کار می رود.آشکار، مشهود ، ثابت شدهگواهی شدهنشان دادنمشهود+ عکس و لینک