معنی: خارج کردن، بیرون کردنمعانی دیگر: بیرون کردن (به ویژه مستاجر را)، (از خانه و غیره) بلند کردن، اخراج کردن، خلع ید کردن، بیرون راندن، (از طریق دادگاه یا به خاطر حق قانونی) باز پس گرفتن، (دوباره) به تصرف درآوردن، فیصله دادن، مستردداشتن
• (1)تعریف: to remove (a tenant or the like) from a premises by legal procedure. • مترادف: eject • مشابه: chuck, dislodge, dispossess, kick out, oust, remove
• (2)تعریف: to recover (property or the like) by possessing a superior legal claim. • مترادف: expropriate • مشابه: foreclose, recover, repossess
جمله های نمونه
1. The lessor can evict the lessee for failure to pay rent.
[ترجمه ناهید] اجاره دهنده می تواند اجاره کننده را به دلیل عدم پرداخت اجاره بیرون کند
|
[ترجمه گوگل]موجر می تواند مستأجر را به دلیل عدم پرداخت اجاره بها بیرون کند [ترجمه ترگمان]The می توانند lessee را برای عدم پرداخت اجاره اخراج کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Police had to evict demonstrators from the building.
[ترجمه گوگل]پلیس مجبور شد تظاهرکنندگان را از ساختمان بیرون کند [ترجمه ترگمان]پلیس باید تظاهرکنندگان را از ساختمان بیرون براند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. They had employed heavies to evict shop squatters from neighbouring sites.
[ترجمه گوگل]آنها برای بیرون راندن متصرفان مغازه ها از سایت های همسایه، از وسایل سنگین استفاده کرده بودند [ترجمه ترگمان]آن ها heavies را استخدام کرده بودند تا تصرف کنندگان را از محل های همسایه بیرون برانند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. They were to evict a couple and their three children from a rented house.
[ترجمه گوگل]آنها قرار بود یک زوج و سه فرزندشان را از خانه اجاره ای بیرون کنند [ترجمه ترگمان]آن ها مجبور بودند که یک زوج و سه فرزندش را از یک خانه اجاره ای اخراج کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. When the council sought to evict him for non-payment of the extra rent he pleaded in defence that the resolution was invalid.
[ترجمه گوگل]هنگامی که شورا به دنبال اخراج او به دلیل عدم پرداخت اجاره بهای اضافی بود، او در دفاع از او درخواست کرد که این قطعنامه معتبر نیست [ترجمه ترگمان]هنگامی که شورا درصدد برآمد او را به خاطر عدم پرداخت اجاره اضافی اخراج کند، به دفاع از این که این تصمیم نامعتبر است، التماس کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Whether they will be allowed to evict their unwelcome, unsavoury, tenants, from belfries and elsewhere, is another matter.
[ترجمه گوگل]اینکه آیا آنها اجازه خواهند داشت مستاجران ناخواسته، ناخوشایند، از ناقوس ها و جاهای دیگر را بیرون کنند یا خیر، بحث دیگری است [ترجمه ترگمان]این که آیا آن ها مجاز به بیرون راندن their، unsavoury، tenants، از ناقوس های کلیسا و هر جای دیگر هستند، موضوع دیگری است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The city needs to legally evict the owners before it can enter into another lease agreement.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه بتواند قرارداد اجاره دیگری را منعقد کند، شهر باید مالکان را به طور قانونی اخراج کند [ترجمه ترگمان]این شهر باید پیش از وارد شدن به یک قرارداد اجاره دیگر، مالکان را از نظر قانونی اخراج کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. If she tried to evict him an undignified struggle would only ensue and she wouldn't give him the satisfaction.
[ترجمه گوگل]اگر او سعی می کرد او را بیرون کند، فقط یک مبارزه بی شرمانه پیش می آمد و او را راضی نمی کرد [ترجمه ترگمان]اگر سعی می کرد او را بیرون بکشد، فقط به این نتیجه می رسید که این مبارزه پست خواهد شد و او رضایت نمی داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. That provision allows owners to evict tenants if the unit is to be occupied by the owner or an immediate relative.
[ترجمه گوگل]این ماده به مالکان اجازه می دهد تا در صورتی که واحد توسط مالک یا یکی از بستگان نزدیک آن اشغال شود، مستاجران را بیرون کنند [ترجمه ترگمان]این شرط به مالکان این امکان را می دهد که اگر این واحد توسط مالک یا یک خویشاوند نزدیک اشغال شود، مستاجران را اخراج کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Repeated court action to evict the protesters has failed: they refuse to give their names and origins.
[ترجمه گوگل]اقدام مکرر دادگاه برای اخراج معترضان شکست خورده است: آنها از ذکر نام و منشاء خودداری می کنند [ترجمه ترگمان]اقدام مکرر دادگاه برای بیرون راندن معترضان شکست خورده است: آن ها از دادن نام و اصلیت خود امتناع می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Failed to reset the enumerator during evict clean - up. This issue can be resolved using Cluster Administrator.
[ترجمه گوگل]در حین پاکسازی اخراج، شمارشگر بازنشانی نشد این مشکل با استفاده از Cluster Administrator قابل حل است [ترجمه ترگمان]برگرداندن the در زمان پاک سازی پاک سازی شکست خورد این موضوع را می توان با استفاده از مدیر Cluster حل کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The police refused to evict them. The army refused to help.
[ترجمه گوگل]پلیس از اخراج آنها خودداری کرد ارتش از کمک خودداری کرد [ترجمه ترگمان]پلیس از اخراج آن ها سرباز زد ارتش از کمک خودداری کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Failed to reset the enumerator during evict clean - up.
[ترجمه گوگل]در حین پاکسازی اخراج، شمارشگر بازنشانی نشد [ترجمه ترگمان]برگرداندن the در زمان پاک سازی پاک سازی شکست خورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A problem occurred when the wizard attempted to evict this node from the sponsor cluster.
[ترجمه گوگل]هنگامی که جادوگر تلاش کرد این گره را از خوشه حامی خارج کند، مشکلی رخ داد [ترجمه ترگمان]یک مشکل زمانی رخ داد که ساحر تلاش کرد این گره را از خوشه اسپانسر بیرون کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[حقوق] اخراج کردن (به حکم قانون)، خلع ید کردن، تخلیه عین مستأجره
انگلیسی به انگلیسی
• expel a tenant by legal process, turn out, dispossess when people are evicted, they are officially forced to leave the house where they are living.
پیشنهاد کاربران
↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید: 📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم vict/vinc 📌 این ریشه، معادل "win" و "conquer" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "win" یا "conquer" مربوط هستند. ... [مشاهده متن کامل]
📂 مثال: 🔘 victory: the act of ‘winning’ or conquering 🔘 victorious: having achieved a ‘win’ or conquest 🔘 victor: one who ‘wins’ or conquers 🔘 convince: to ‘conquer’ someone's doubts or persuade them 🔘 invincible: unable to be ‘conquered’ or defeated 🔘 evict: to ‘conquer’ and force someone out of a place 🔘 convict: to ‘conquer’ in a court of law by proving guilt 🔘 vindicate: to ‘conquer’ accusations and prove innocence 🔘 vanquish: to completely ‘conquer’ an opponent 🔘 evincible: able to be ‘conquered’ or proven 🔘 victim: one who is ‘conquered’ or harmed by a force 🔘 conviction: a firmly held belief that has ‘conquered’ doubt 🔘 province: an area ‘conquered’ and governed by an authority 🔘 invincibility: the quality of being unable to be ‘conquered’ 🔘 victimize: to treat someone as though they have been ‘conquered’ or oppressed
فیصله دادن، مستردداشتن، بیرون کردن، خارج کردن، خلع ید کردن، قانون فقه: خلع ید کردن
بیرون انداختن - به زور کسی را وادار به تَرک کردن verb [ obj] : 🔴 to force ( someone ) to leave a place ◀️ His landlord has threatened to evict him if he doesn't pay the rent soon. ◀️ They were evicted from their apartment. ... [مشاهده متن کامل]
◀️ That's the only way you can evict them from your lands
verb [ T] LAW, PROPERTY To force someone to move out of a property فعل، قانون، اموال مجبور کردن کسی به نقل مکان از یک ملک/ بیرون رفتن از یک ملک. evict sb for sth /Landlords have the right to evict tenants for nonpayment of rent. ... [مشاهده متن کامل]
evict sb from sth /The city evicted the store from its original location on Sixth Street to redevelop the area. have sb evicted/ Neighbours had him evicted for repeatedly disturbing the peace.
در جملات مربوط به سینما معنی ممنوع الکار میدهد
تخلیه کردن، بیرون کردن to force someone to leave somewhere مثال: . Tenants who fall behind in their rent risk being evicted . He was evicted from the bar for drunken and disorderly behaviour