1. everyday shoes
کفش معمولی (در برابر کفش مهمانی و غیره)
2. an everyday occurrence
رویداد هر روزی
3. his everyday activities also include swimming and walking
فعالیت های روزانه ی او شامل شنا و پیاده روی هم می شود.
4. my everyday routine
کارهای روزانه ی من
5. the everyday problems of living in a big town
مسایل معمولی زندگی در یک شهر بزرگ
6. clothes for everyday wear
لباس معمولی،لباس برای هر روز پوشیدن
7. a story about everyday individuals
داستانی درباره ی مردم عادی
8. he practices basketball everyday
هر روز بسکتبال تمرین می کند.
9. the conduct of everyday business
اجرای امور روزمره
10. have (or take) a bath everyday
هر روز حمام بگیر.
11. my old lady made me take a bath everyday
مادرم مرا وادار می کرد هر روز حمام بگیرم
12. This handbook is a neat epitome of everyday hygiene.
[ترجمه گوگل]این کتاب راهنما تجسمی منظم از بهداشت روزمره است
[ترجمه ترگمان]این کتابچه راهنمای تمیز و تمیز از بهداشت روزمره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Your kiss still burns on my lips, everyday of mine is so beautiful.
[ترجمه گوگل]بوسه تو هنوز بر لبانم می سوزد، هر روز من خیلی زیباست
[ترجمه ترگمان]بوسه تو هنوز روی لب های من میسوزه، هر روز که مال من خیلی قشنگه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Never give up your dreams. Miracles happen everyday.
[ترجمه گوگل]هرگز از آرزوهایت دست نکش معجزه ها هر روز اتفاق می افتند
[ترجمه ترگمان]هرگز رویاهای خود را رها نکنید معجزات هر روز اتفاق می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The documentary offers an insight into the everyday lives of millions of ordinary Russian citizens.
[ترجمه گوگل]این مستند بینشی از زندگی روزمره میلیون ها شهروند عادی روسیه ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این مستند تصویری از زندگی روزمره میلیونها شهروند عادی روسی ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Their lives consist of the humdrum activities of everyday existence.
[ترجمه گوگل]زندگی آنها متشکل از فعالیتهای غم انگیز زندگی روزمره است
[ترجمه ترگمان]زندگی آن ها شامل فعالیت های یکنواخت زندگی روزمره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. Take a piece of candy everyday and tell yourself :the day is sweet again.
[ترجمه گوگل]هر روز یک تکه آب نبات بردارید و به خود بگویید: روز دوباره شیرین است
[ترجمه ترگمان]هر روز یک تکه شیرینی بردارید و به خودتان بگویید: روز دوباره شیرین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. Every day of thy life is a leaf in thy history.
[ترجمه گوگل]هر روز از زندگی شما برگی از تاریخ شماست
[ترجمه ترگمان]هر روز زندگیت یک برگ در تاریخ توست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. Write it on your heart every day is the best day of the year.
[ترجمه گوگل]آن را روی قلب خود بنویسید هر روز بهترین روز سال است
[ترجمه ترگمان]هر روز آن را در قلب خود بنویسید، هر روز بهترین روز سال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. I wept when I was born, and every day shows why.
[ترجمه گوگل]وقتی به دنیا آمدم گریه کردم و هر روز دلیلش را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]من وقتی به دنیا آمدم اشک ریختم و هر روز نشان می دادم که چرا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. To sensible men, every day is a day of reckoning.
[ترجمه گوگل]برای مردان عاقل، هر روز، روز حساب است
[ترجمه ترگمان]برای مردان عاقل، هر روز یک روز حساب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. New scientific discoveries are being made every day.
[ترجمه گوگل]اکتشافات علمی جدید هر روز در حال انجام است
[ترجمه ترگمان]اکتشافات علمی جدیدی در هر روز انجام می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. I feel drowsy after lunch every day.
[ترجمه گوگل]من هر روز بعد از ناهار احساس خواب آلودگی می کنم
[ترجمه ترگمان]هر روز بعد از ناهار احساس خواب آلودگی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. Live every day as the last day of life.
[ترجمه گوگل]هر روز را به عنوان آخرین روز زندگی زندگی کنید
[ترجمه ترگمان]هر روز مثل روز آخر عمر زندگی کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. Every day of our lives we encounter stresses of one kind or another.
[ترجمه گوگل]هر روز از زندگی ما با استرس هایی از نوع یا آن مواجه می شویم
[ترجمه ترگمان]هر روز از زندگی ما با فشار یک نوع زندگی روبرو می شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. She leaves home at 7 every day.
[ترجمه گوگل]او هر روز ساعت 7 از خانه خارج می شود
[ترجمه ترگمان] هر روز ساعت ۷ میره خونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. It is important for him to attend every day.
[ترجمه گوگل]حضور هر روز برای او مهم است
[ترجمه ترگمان]برای او مهم است که هر روز در آن شرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. This train conveys over one thousand passengers every day.
[ترجمه گوگل]این قطار روزانه بیش از هزار مسافر را جابجا می کند
[ترجمه ترگمان]این قطار هر روز یک هزار مسافر را منتقل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
29. Every day is a beginning. Take a deep breath and start again.
[ترجمه گوگل]هر روز یک شروع است نفس عمیق بکشید و دوباره شروع کنید
[ترجمه ترگمان]هر روز یک شروع است نفس عمیقی بکشید و دوباره شروع کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
30. Congratulations and warmest wishes for your birthday and every day.
[ترجمه گوگل]تبریک و بهترین آرزوها برای تولد شما و هر روز
[ترجمه ترگمان]تبریک و گرم ترین آرزو برای تولدت و هر روز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید