every which way


(عامیانه) 1- به هرسوی، از هر سوی 2- با کمال بی نظمی، به طور درهم و برهم، الله بختی

جمله های نمونه

1. Her hair tumbled every which way.
[ترجمه گوگل]موهایش به هر طرف ریخت
[ترجمه ترگمان]موهایش از هر طرف خم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He re-ran the experiment every which way he could.
[ترجمه گوگل]او آزمایش را از هر راهی که می توانست دوباره اجرا کرد
[ترجمه ترگمان]با تمام وجود این تجربه را تجربه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The kids ran off every which way.
[ترجمه گوگل]بچه ها از هر طرف فرار کردند
[ترجمه ترگمان]بچه ها از هر طرف فرار کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I tried every which way to avoid it.
[ترجمه گوگل]هر راهی را امتحان کردم تا از آن اجتناب کنم
[ترجمه ترگمان]به هر حال سعی کردم از آن دوری کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When the police arrived, the crowd started running every which way.
[ترجمه گوگل]وقتی پلیس رسید، جمعیت از هر طرف شروع به دویدن کردند
[ترجمه ترگمان]وقتی پلیس رسید، جمعیت هر کدام شروع به دویدن کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Bullets were flying every which way.
[ترجمه گوگل]گلوله ها از هر طرف در حال پرواز بودند
[ترجمه ترگمان]گلوله ها به هر طرف پرواز می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. People were running every which way when the fire started.
[ترجمه گوگل]وقتی آتش شروع شد مردم به هر طرف می دویدند
[ترجمه ترگمان]وقتی آتش روشن شد، مردم هر کدام را اداره می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We slid every which way, clutching at each other.
[ترجمه گوگل]از هر طرف سر خوردیم و به هم چسبیدیم
[ترجمه ترگمان]هر کدام از آن ها سر تکان دادیم و به یکدیگر چنگ زدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Dendrov branched every which way, a forest of tangled stags' horns.
[ترجمه گوگل]دندروف به هر طرف، جنگلی از شاخ گوزن‌های درهم‌تنیده را منشعب می‌کرد
[ترجمه ترگمان]Dendrov از آن منشعب شده بود، جنگلی از شاخ گوزن با شاخ گوزن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I tried blanching and not blanching, cutting them every which way and freezing whole.
[ترجمه گوگل]من سعی کردم بلانچ کنم و نه بلانچ، آنها را به هر طرف برش دادم و یکپارچه یخ زدم
[ترجمه ترگمان]نه نه نه نه نه نه نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I have tried every which way to get it back down on the bottom.
[ترجمه گوگل]من هر راهی را امتحان کرده ام تا آن را به پایین برگردانم
[ترجمه ترگمان]به هر حال سعی کرده ام که آن را پایین بیاورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Instead the field lines would be going every which way.
[ترجمه گوگل]در عوض خطوط میدانی به هر سمتی پیش می روند
[ترجمه ترگمان]در عوض خطوط میدان هر کدام از این راه ها را خواهند پیمود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They went every which way and there seemed no end to them.
[ترجمه گوگل]آنها به هر طرف رفتند و به نظر پایانی نداشت
[ترجمه ترگمان]آن ها به هر سو می رفتند و به نظر نمی رسید که هیچ پایانی برای آن ها وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I tried to pass you the ball every which way.
[ترجمه گوگل]سعی کردم از هر طرف توپ را به تو پاس بدهم
[ترجمه ترگمان]سعی کردم هر چه زودتر توپ را به تو بدهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• all over, in all directions; in all types of ways; randomly; helter-skelter, haphazardly

پیشنهاد کاربران

بپرس