every other day


یک روز در میان

جمله های نمونه

1. I check my mailbox every other day.
[ترجمه Kamal] من صندوق پستی خود را یک روز درمیان بررسی میکنم
|
[ترجمه مهدی] من یک روز در میان صندوق پستی ام را چک می کنم.
|
[ترجمه گوگل]من یک روز در میان صندوق پستم را چک می کنم
[ترجمه ترگمان]هر روز صندوق پستم رو چک می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I have a bath every other day.
[ترجمه علیرضا] من یک روز در میان دوش میگیرم
|
[ترجمه محمدمهدی] من یک روز در میان حمام میکنم.
|
[ترجمه گوگل]من یک روز در میان حمام می کنم
[ترجمه ترگمان] من هر روز حموم می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The daily housemaid hoovers the carpet every other day.
[ترجمه June August] خدمتکاران خانه یک روز درمیان فرش را جارو می کشند.
|
[ترجمه گوگل]خدمتکار روزانه فرش را یک روز در میان می‌چرخاند
[ترجمه ترگمان]کلفت روزانه هر روز فرش را می بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We have English lessons every other day.
[ترجمه مهسا] مایک روز درمیان درس انگلیسی داریم
|
[ترجمه گوگل]ما یک روز در میان آموزش زبان انگلیسی داریم
[ترجمه ترگمان]ما هر روز درس انگلیسی داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The miners muck the waste rock every other day.
[ترجمه گوگل]معدنچی ها یک روز در میان سنگ های باطله را می ریزند
[ترجمه ترگمان]معدنچیان هر روز سنگ را از بین می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You only need to water plants every other day.
[ترجمه مهسا] تو فقط یک روز درمیان به آب سبزیجات نیاز داری
|
[ترجمه مهران] شما فقط نیاز داری یکروز در میان به گیاهان آب بدهی
|
[ترجمه گوگل]فقط باید گیاهان را یک روز در میان آبیاری کنید
[ترجمه ترگمان] تو فقط هر روز به گیاهان آب احتیاج داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She visited him in hospital every other day.
[ترجمه گوگل]یک روز در میان او را در بیمارستان ملاقات می کرد
[ترجمه ترگمان] اون هر روز تو بیمارستان دیدمش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Take this medicine with warm water every other day.
[ترجمه گوگل]این دارو را یک روز در میان با آب گرم مصرف کنید
[ترجمه ترگمان] هر روز این دارو رو با آب گرم بگیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I was my hair every other day and usually only go to my hairdresser before a party.
[ترجمه گوگل]من یک روز در میان موهایم بودم و معمولا فقط قبل از مهمانی به آرایشگاهم می روم
[ترجمه ترگمان]من هر روز موهام بود و معمولا قبل از مهمونی می رفتم سراغ آرایشگر من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Many doctors now take an aspirin every other day themselves, as a hedge against heart attacks.
[ترجمه گوگل]بسیاری از پزشکان در حال حاضر خودشان یک روز در میان آسپرین مصرف می‌کنند تا در مقابل حملات قلبی محافظت کنند
[ترجمه ترگمان]حالا بسیاری از پزشکان در روز به عنوان پرچینی در مقابل حملات قلبی، آسپرین مصرف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He gave us a quiz on the reading every other day.
[ترجمه گوگل]او یک روز در میان به ما مسابقه خواندن داد
[ترجمه ترگمان]اون هر روز یه امتحان به ما می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She phones me every other day.
[ترجمه saeid] اون یک روز در میان به من تلفن می زند
|
[ترجمه گوگل]او یک روز در میان با من تماس می گیرد
[ترجمه ترگمان]اون هر روز بهم تلفن میزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Trash is collected every other day.
[ترجمه گوگل]زباله ها یک روز در میان جمع آوری می شوند
[ترجمه ترگمان]آشغال هر روز جمع آوری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• each alternate day

پیشنهاد کاربران

Every other day=every second day
یک روز درمیان
Every third day
دو روز درمیان
Every fourth day
سه روز در میان
همینجوری برو تا آخر
یه روز در میان
معادل every second day= به معنای یکروز در میان
یک روز در میان
I take a shower every other day. یعنی: من یک روز در میان دوش میگیرم.
یک روز در میان

بپرس