eversion


معنی: خرابی، واژگونی، واژگون سازی، برگردانی، برگرداندن پلک چشم و غیره
معانی دیگر: پشت و روشدگی، برون برگردانی، پشت و رویی، (پیچیدن یا گرایش به طرف خارج) برون پیچی، (مهجور) واژگون سازی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the act of turning or being turned inside out or outward.

جمله های نمونه

1. eversion of the eyelids
برگرداندن پلک های چشم

2. the eversion of the left foot
برون پیچی پای چپ

3. Eversion is when the ankle rolls outwards and this is what I did.
[ترجمه گوگل]اورژن زمانی است که مچ پا به سمت بیرون می‌چرخد و این کاری است که من انجام دادم
[ترجمه ترگمان]eversion اینه که قوزک پا به بیرون غلت می خورد و این کاریه که من کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Eversion of the mucosal hyperplasia, performance can also be a rugged, relatively easy bleeding.
[ترجمه گوگل]از بین رفتن هیپرپلازی مخاط، عملکرد نیز می تواند ناهموار، خونریزی نسبتا آسان باشد
[ترجمه ترگمان]عملکرد the hyperplasia، عملکرد نیز می تواند یک خونریزی ناهموار و نسبتا آسان باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Right foot 90 degrees eversion, adduction of left foot slightly.
[ترجمه گوگل]پای راست 90 درجه انحراف، ادداکشن پای چپ کمی
[ترجمه ترگمان]پای راست ۹۰ درجه سانتیگراد و adduction پای چپ کمی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The eversion of his eyelids is serious.
[ترجمه گوگل]انحراف پلک های او جدی است
[ترجمه ترگمان]دور پلک هایش جدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Conclusions Single-layer eversion choledochojejunostomy is easy to perform, the operative time is short, and is a safe, reliable and rational anastomotic procedure.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری کولدوکوژژونوستومی ورژن تک لایه آسان است، زمان عمل کوتاه است و یک روش آناستوموز ایمن، قابل اعتماد و منطقی است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری perform Single layer آسان است، زمان عملیاتی کوتاه است، و یک روش anastomotic قابل اعتماد، قابل اعتماد و منطقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Conclusion The eversion of the mandibular angle is an important factor to determine the bigonial breadth.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری انحراف زاویه فک پایین عامل مهمی برای تعیین وسعت بیگونیال است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری زاویه of یک فاکتور مهم برای تعیین وسعت bigonial است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Eversion of the eyelid may show a dilated meibomian gland.
[ترجمه گوگل]دور شدن پلک ممکن است غده میبومین گشاد شده را نشان دهد
[ترجمه ترگمان]eversion از پلک چشم یک غده meibomian بزرگ را نشون میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Eversion of the lining of the sheath can expose the epithlium to injury and infection.
[ترجمه گوگل]دور شدن پوشش غلاف می تواند اپیتلیوم را در معرض آسیب و عفونت قرار دهد
[ترجمه ترگمان]پوشش آستر غلاف می تواند منجر به جراحت و عفونت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To cause ( a body part ) to turn inside out by eversion of an inner surface.
[ترجمه گوگل]برگرداندن (بخشی از بدن) با انحراف یک سطح داخلی
[ترجمه ترگمان]برای ایجاد (بخشی از بدن)تا به درون یک سطح درونی تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Methods 15 cases with low rectal cancer were operated with eversion and pull-through anus preserved colorectal anastomosis through anus.
[ترجمه گوگل]Methods15 مورد با سرطان رکتوم پایین با eversion و pull-through مقعد آناستوموز کولورکتال را از طریق مقعد حفظ کردند
[ترجمه ترگمان]روش ها ۱۵ مورد با سرطان مقعد پایین همراه با eversion و کشش - از طریق مقعد شل شده در روده بزرگ در مقعد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The short term curative and no postoperative residual skin edema, anal stricture and mucous eversion occurred.
[ترجمه گوگل]درمان کوتاه مدت و بدون ادم پوستی باقیمانده پس از عمل، تنگی مقعد و ورژن مخاطی رخ داد
[ترجمه ترگمان]مدت کوتاه درمان و هیچ گونه تورم پوستی باقی مانده، مقعدی و eversion mucous رخ نداده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Results Group A had less medial canthus malposition and less eversion of the eyelid.
[ترجمه گوگل]ResultsGroup A دارای ناهنجاری کانتوس داخلی کمتر و ورژن کمتر پلک بود
[ترجمه ترگمان]نتایج گروه الف فشار داخلی کم تر و eversion کم تر پلک آن را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خرابی (اسم)
decay, ruin, failure, damage, desolation, wreck, destruction, devastation, havoc, demolition, ruination, dilapidation, disrepair, eversion, wrack

واژگونی (اسم)
overset, upset, reversal, eversion, overturn

واژگون سازی (اسم)
reversal, eversion

برگردانی (اسم)
revocation, invert, eversion

برگرداندن پلک چشم و غیره (اسم)
eversion

انگلیسی به انگلیسی

• turning outward, turning inside out

پیشنهاد کاربران

دامپزشکی و علوم دامی
بیرون زدگی یک عضو ( مثلا رحم یا مثانه ) ، بیرون آوردن یک عضو ( مثلا آلت ) ، بیرون زدن
حرکت یا چرخش پا به بیرون
eversion
علاوه بر معانی ذکر شده به معنی پیچ خوردن کف پا بطرف بیرون نیز هست.
چرخاندن به سمت بیرون

بپرس