everlasting


معنی: همیشگی دائمی، ابدی، جاودان، ازلی، سرمد
معانی دیگر: جاوید، جاویدان، جاودانه، انوشه، پایدار، همیشگی، پاینده، پردوام، بادوام، پایا، دایم، مکرر، پی در پی، لاینقطع، پیوسته، یک ریز، ابدیت، همیشگان، (انواع گیاهانی که گل های آنها حتی پس از خشکیدن یا خشکانده شدن رنگ و شکل خود را از دست نمی دهند) دیرپای، گل هرگزی، جاودانی، قانون ـ فقه : قیوم

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: enduring forever; eternal; endless.
مترادف: boundless, endless, eternal, infinite, limitless, permanent, perpetual, timeless
متضاد: temporal, transient
مشابه: immortal, undying

(2) تعریف: lasting for an indefinite or very long time.
مترادف: enduring, imperishable, indefinite, lasting, perpetual
مشابه: continuous, endless, eternal, indeterminate, unbroken, unceasing

(3) تعریف: lasting for so long or recurring so often as to be frustrating or wearisome.
مترادف: endless, incessant, interminable, persistent
مشابه: chronic, continuous, tiresome, unceasing, wearisome

- the everlasting snows of midwinter
[ترجمه A.A] برفهای پی در پی وسط زمستان
|
[ترجمه گوگل] برف های همیشگی نیمه زمستان
[ترجمه ترگمان] برف های ابدی وسط زمستان،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: of some flowers, keeping their shape and color after being dried.
مشابه: perpetual
اسم ( noun )
مشتقات: everlastingly (adv.), everlastingness (n.)
(1) تعریف: eternity.
مترادف: endlessness, eternity, infinitude, infinity, perpetuity, timelessness
مشابه: immortality, infinite

(2) تعریف: (cap.) the eternal being; God (prec. by the).
مترادف: Almighty, Creator, Deity, Divine, Father, God, Godhead, Jehovah, Omnipotent, Providence, Yahweh
مشابه: eternal, perpetuity

(3) تعریف: a plant, esp. a flower, that keeps its shape and color after being dried.

جمله های نمونه

1. from everlasting
از ابدیت،از ازل

2. the everlasting laws that govern the universe
قوانین جاودانی که جهان را اداره می کنند

3. they fought bravely and harvested everlasting fame
آنان با دلیری جنگیدند و شهرت جاودانی به دست آوردند.

4. then we reached the land of everlasting snow
سپس به سرزمین برف های همیشگی رسیدیم.

5. Everlasting and unchanging, kind of mistake.
[ترجمه گوگل]ابدی و تغییر ناپذیر، نوعی اشتباه
[ترجمه ترگمان] دائمی و بی تغییر، یه اشتباه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Love to everlasting, the final outcome again how.
[ترجمه گوگل]عشق تا ابد، نتیجه نهایی دوباره چگونه است
[ترجمه ترگمان]عشق به جاودانی، آخرین نتیجه، چگونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He believes in everlasting life after death.
[ترجمه گوگل]او به زندگی ابدی پس از مرگ اعتقاد دارد
[ترجمه ترگمان]او به زندگی ابدی بعد از مرگ اعتقاد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. God visited everlasting grief upon her.
[ترجمه گوگل]خداوند غم ابدی را بر او زیارت کرد
[ترجمه ترگمان]خداوند غم ابدی او را بر او دیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I wish someone would invent an everlasting light bulb.
[ترجمه گوگل]کاش کسی یک لامپ ابدی اختراع می کرد
[ترجمه ترگمان]ای کاش یک نفر یک لامپ معمولی اختراع می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I'm tired of his everlasting jokes.
[ترجمه گوگل]از شوخی های همیشگیش خسته شدم
[ترجمه ترگمان]از این شوخی ها خسته شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. By the same token, the everlasting interdependence is actually an everlasting love.
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، وابستگی متقابل ابدی در واقع یک عشق ابدی است
[ترجمه ترگمان]در عین حال، وابستگی متقابل مشترک در واقع یک عشق ابدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To his everlasting credit, he never told anyone what I'd done.
[ترجمه گوگل]به اعتبار همیشگی او، او هرگز به کسی نگفت که من چه کرده ام
[ترجمه ترگمان]او هرگز به کسی نگفته که من چه کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Draining mountains of everlasting snow, the river twists for nineteen hundred miles.
[ترجمه گوگل]رودخانه که کوه‌های برف همیشگی را تخلیه می‌کند، هزار و نهصد مایل می‌پیچد
[ترجمه ترگمان]خالی کردن کوه ها، برف ابدی، رودخانه برای نوزده هزار میل پیچ می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sinners may be damned to everlasting hellfire.
[ترجمه گوگل]ممکن است گناهکاران به آتش جهنم ابدی محکوم شوند
[ترجمه ترگمان]Sinners ممکن است نفرین به سر من بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. These tyres are advertised as being everlasting.
[ترجمه گوگل]این لاستیک ها همیشه همیشه تبلیغ می شوند
[ترجمه ترگمان]این لاستیک ها به صورت ابدی تبلیغ می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

همیشگی دائمی (اسم)
everlasting

ابدی (صفت)
permanent, perennial, eternal, perdurable, perpetual, everlasting, immortal, sempiternal, uncreated

جاودان (صفت)
living, eternal, everlasting, sempiternal, self-perpetuating

ازلی (صفت)
eternal, everlasting, increate, prevenient

سرمد (صفت)
eternal, infinite, everlasting

انگلیسی به انگلیسی

• eternal, without end
something that is everlasting never ends or never seems to change; a literary word.

پیشنهاد کاربران

ماه من
ابدی ، سرمدی
******************
eternal و everlasting معمولا به اشتباه در یک معنا استفاده می شوند. اما کاملا اشتباه است.
هر دو واژه اصطلاحاً به وجود ( existence ) اشاره دارند.
با این حال، �eternal� به معنای �ابدی ، جاویدان ، سرمدی�، نشان دهنده چیزی است که آغاز و پایانی ندارد.
...
[مشاهده متن کامل]

یعنی چیزی که وجود داشته و همچنان وجود دارد. ( نه آغاز دارد و نه پایان )
اما، �everlasting� به معنای �ابدی ، سرمدی�، درباره چیزی است که آغازی دارد اما برای همیشه ادامه خواهد داشت. ( آغاز دارد، اما پایانی ندارد )

As a symbol, I can be everlasting
به عنوان یک نماد میتوانم جاودانه باشم
جاودانه
Everlasting love
عشق جاودان

بپرس