events


معنی: حوادی

جمله های نمونه

1. events conspired to bring about his failure
رویدادها دست به دست هم دادند و موجب شکست او گردیدند.

2. events leading up to the war
رویدادهایی که به جنگ منتهی شد

3. events that precipitated the war
رویدادهایی که جنگ را تسریع کردند

4. events that will shape the destiny of our country
رویدادهایی که عاقبت کشور ما را شکل خواهند داد

5. events which have colored our nationality
رویدادهایی که ماهیت ملی ما را تحت تاثیر قرار داده اند

6. contemporaneous events
رویدادهای همزمان

7. ensuing events proved the wisdom of his action
رویدادهای بعدی خردمندانه بودن عمل او را اثبات کرد.

8. extraneous events
رویدادهای ناوابسته به هم (مستقل از هم)

9. great events are in the wind
رویدادهای بزرگی در شرف وقوع هستند.

10. historical events that have become embedded in legends
وقایع تاریخی که در افسانه ها تجلی می کنند (ریشه دوانده اند)

11. recent events contradict his assertions
رویدادهای اخیر با ادعاهای او تناقض دارد.

12. recent events have lent credence to his claim
رویدادهای اخیر گواهی بر ادعای او بود.

13. recent events were beginning to tell on her nerves
رویدادهای اخیر داشت بر اعصاب او اثر می کرد.

14. some events are beyond human control
برخی رویدادها از کنترل بشر خارج است.

15. subsequent events
رویداد بعدی

16. subsequent events thoroughly exculpated him
رویدادهای بعدی بی گناهی او را کاملا نشان داد.

17. such events shape the future of each nation
چنین رویدادهایی آینده ی هر ملت را می سازند.

18. the events are rehearsed in most irish histories
این رویدادها در اکثر منابع تاریخی ایرلند بازگویی می شود.

19. the events that succeeded the war
وقایعی که پس از جنگ روی داد

20. these events preclude the peace agreement from being signed
این رویدادها مانع عقد قرار داد صلح می شوند.

21. those events took place against a backdrop of war and bloodshed
آن رویدادها در پس زمینه ای از جنگ و خونریزی به وقوع پیوست.

22. those events were shocking enough to disorder anybody's mind
آن رویدادها آن قدر تکان دهنده بود که هرکس را پریشان می کرد.

23. in which events are you going to participate?
در چه مسابقاتی شرکت خواهی کرد؟

24. the portentous events that led to his downfall
رویدادهای شومی که به سقوط او منتهی شد

25. the two events concurred
آن دو رویداد همزمان بودند.

26. these strange events portend evil
این رویدادهای پیشنمایی عجیب و غریب شگون بدی دارند.

27. these strange events warrant further attention
این رویدادهای عجیب و غریب توجه بیشتری را ایجاب می کند.

28. those two events are not connected
آن دو رویداد با هم رابطه ای ندارند.

29. those two events were concurrent
آن دو رویداد همزمان بودند.

30. turn of events
گرایش رویدادها

31. a chain of events
زنجیره ای از رویدادها،یک سلسله حوادث

32. a concatenation of events
یک سلسله حوادث

33. a concurrence of events
هم زمانی رویدادها

34. a stream of events
یک سلسله حوادث

35. providence has manipulated events to this end
مشیت الهی عاقبت کار را چنین ترتیب داده است.

36. the conjunture of events
هم زمانی رویدادها

37. the conspiracy of events
همزمانی رویدادها

38. the logic of events
رابطه ی منطقی رویدادها

39. the march of events
پیشرفت حوادث

40. the run of events
جریان امور

41. the sequence of events
تسلسل رویدادها

42. the two coincident events
دو رویداد همزمان

43. track and field events
مسابقه های دو و میدانی

44. we pondered the events of history
رویدادهای تاریخ را مورد تفکر قرار دادیم.

45. barring any unforeseen events
اگر اتفاقات غیر مترقبه پیش نیاید

46. a bizarre sequence of events
یک سلسله رویدادهای خارق العاده

47. a series of discontinuous events
یک سلسله رویدادهای متناوب

48. he has recorded historical events anachronistically
او واقعیات تاریخی را پس و پیش ذکر کرده است.

49. history deals with past events
تاریخ با رویدادهای گذشته سر و کار دارد.

50. one of the important events of recent years
یکی از مهمترین رویدادهای سال های اخیر

51. one of the pivotal events in the history of iran
یکی از رویدادهای سرنوشت ساز در تاریخ ایران

52. one of the polar events of contemporary history
یکی از رویدادهای مهم تاریخ معاصر

53. the onward course of events
مسیر رو به پیش رویدادها

54. the probable course of events
روند احتمالی رویدادها

55. the reminiscence of those events saddened her
یادآوری آن حوادث او را افسرده کرد.

56. to record the day's events
رویدادهای روز را یادداشت کردن

57. to refer to earlier events
به رویدادهای قبلی اشاره کردن

58. weird stories about supernatural events
داستان های اسرارآمیز درباره ی رویدادهای فوق طبیعی

59. a bird's-eye view of recent events
شرح اجمالی رویدادهای اخیر

60. a chronology of the main events of dehkhoda's life
شرح رویدادهای مهم زندگی دهخدا به ترتیب تاریخ آنها

61. a rapid progression of disappointing events
توالی سریع رویدادهای نومید کننده

62. a synoptic account of the events
شرح مجملی از رویدادها

63. as a safeguard against unforeseen events
به عنوان حفاظت در مقابل رویدادهای پیش بینی نشده

64. he commented on the political events of last week
او وقایع سیاسی هفته ی پیش را تفسیر کرد.

65. in the ordinary course of events
در گذشت زمان

66. in the regular course of events
در جریان عادی امور

67. outside the ambit of ordinary events
خارج از حوزه ی اتفاقات روزمره

68. the high jump and other events
پرش ارتفاع و سایر هماوری ها

69. who can remember the multitudinous events of that day?
چه کسی می تواند رویدادهای فراوان آن روز را به یاد بیاورد؟

70. a particular account of the day's events
شرح جز به جز رویدادهای آن روز

مترادف ها

حوادی (اسم)
events

تخصصی

[فوتبال] حادثه-اتفاق

پیشنهاد کاربران

گاهی به معنی رقابت هم میشه.
در حوزه تئاتر
به معنی اجرا است
events: وقایع
اتفاق - رویداد - حادثه - مناسبت - فعالیت
از مترادف ها می توانیم به :
incidents - happenings - activities
اشاره کنیم .

امور، کارها
رخداد
درخواست
پیشامدها ( در ریاضی و آمار )
اتفاق ها ، رویدادها، پیش آمد ها
حوادث
رویدادها
مناسبت ها
رویداد، اتفاق
events ( noun ) = phenomena ( noun )
به معناهای : پدیده، رخداد، رویداد، حوادث، واقعه
( فعالیت ها )
فعالیت های اجتماعی=social events
The events continue to draw huge crowds
رویدادها کماکان جمعیت عظیمی رو جذب خودشون می کردن
رویداد و حادثه
مسائل
وقایع
به نظر من بستگی به جمله داره
کار ها
گزینه های در دسترس
وقایع
همایش
رویداد. اتفاق
اتفاق ها
رویداد
رویداد

حادثه حوادث اتفاق افتادن رخ دادن

حوادث
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)

بپرس