evening

/ˈiːv.nɪŋ//ˈiːvnɪŋ/

معنی: عصر، شام، شب، سرشب، غروب
معانی دیگر: (فاصله ی بین غروب و هنگام رفتن به بستر) شب، شامگاه، (آخرین روزها یا دوران هر چیز) افول، واپسین گاه، شبانه، وابسته به سرشب، (معمولا جمع) شب هنگام، شبانگه، شب ها، (محلی و روستایی) از ظهر تا غروب آفتاب، ایوار، بعدازظهر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the period between late afternoon and nightfall.
مترادف: eve, eventide
مشابه: dusk, evenfall, gloaming, night, nightfall, sundown, sunset, twilight

(2) تعریف: the hours between sunset and bedtime.
مترادف: dusk, eve, eventide, gloaming
مشابه: bedtime, evenfall, night, nightfall, sundown, sunset, twilight

(3) تعریف: a time of decline; ending.
مترادف: close, decline, end, ending, twilight
متضاد: springtime
مشابه: age, completion, conclusion, termination

- It was the evening of her life.
[ترجمه Fatima] پایان/عصر حیات او بود.
|
[ترجمه one same as all] غروب زندگی او بود
|
[ترجمه گوگل] غروب زندگی او بود
[ترجمه ترگمان] غروب زندگی او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: of, pertaining to, or occurring in the early hours of night.
مترادف: crepuscular, twilight
مشابه: dark, dusky, late, shadowy, shady

- an evening chill in the air
[ترجمه گوگل] یک سرمای عصر در هوا
[ترجمه ترگمان] یک شب هوا سرد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- the evening meal
[ترجمه گوگل] شام
[ترجمه ترگمان] شام بعد از ظهر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. evening dress
لباس شب

2. evening paper
روزنامه ی عصر

3. evening prayers
دعای اول شب

4. an evening outing
گشت و گردش سرشب

5. a musical evening
بزم موسیقی شبانه

6. along toward evening
حوالی غروب

7. an enjoyable evening by the seaside
شب دلپذیری در کنار دریا

8. call me tomorrow evening
فردا شب به من تلفن بزن.

9. to spend an evening with friends
شبی را با دوستان سپری کردن

10. lady of the evening (or night)
فاحشه

11. shank of the evening
1- (در اصل) عصر 2- سر شب

12. we spent a quiet evening at home
در خانه شب بی سر و صدایی را گذراندیم.

13. she is now in the evening of her life
او اکنون دوران پیری خود را می گذراند.

14. the dewy coolness of the evening
خنکی روحنواز شب

15. toward the tail of the evening
نزدیکی های آخر شب

16. he said a prayer before every evening meal
او همیشه پیش از شام دعا می کرد.

17. i like to read in the evening
دوست دارم سرشب مطالعه کنم.

18. the mountains were fading in the evening light
کوه ها در تاریکی غروب از نظر پنهان می شدند.

19. he arrived at seven o'clock in the evening
او ساعت هفت شب وارد شد.

20. tehran's telephone traffic is heavier in the evening
بار تلفنی تهران در سر شب سنگین تر است.

21. three pills a day: morning, noon and evening
روزی سه قرص: صبح و ظهر و شب

22. he stayed there all day and in the evening again essayed escape
او همه ی روز آنجا ماند و شب هنگام دوباره کوشید که فرار کند.

23. they always like to come here of an evening
آنها همیشه دوست دارند سر شب اینجا بیایند.

24. workers who toiled in coal mines from morning to evening
کارگرانی که در کان زغالسنگ صبح تا شب زحمت می کشیدند

25. taverns were the places to which he resorted in the evening
میخانه ها محل آمد و شد شبانه ی او بودند.

26. it is his boast that he read the shahnameh in a single evening
مباهات او این است که یک شبه شاهنامه را خوانده است.

27. They stacked the firewood in readiness for the evening campfire.
[ترجمه گوگل]آنها هیزم ها را برای آتش عصرگاهی آماده کردند
[ترجمه ترگمان]هیزم ها را برای آتش بازی شب آماده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. The evening was a lavish affair with glorious food and an endless supply of champagne.
[ترجمه گوگل]عصر یک مراسم مجلل با غذاهای باشکوه و عرضه بی پایان شامپاین بود
[ترجمه ترگمان]آن شب با غذاهای باشکوه و یک ذخیره فراوان شام، کار بزرگی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. He'd spent most of that evening chatting up one of my friends.
[ترجمه گوگل]او بیشتر آن شب را صرف چت کردن با یکی از دوستانم کرده بود
[ترجمه ترگمان]بیشتر آن شب را صرف گپ زدن با یکی از دوستان من کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. Thanks for a great evening. I really enjoyed it.
[ترجمه گوگل]با تشکر برای یک شب عالی من واقعا "ازش لذت بردم
[ترجمه ترگمان] ممنون از یه شب عالی واقعا لذت بردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عصر (اسم)
afternoon, age, era, evening, time, period, epoch

شام (اسم)
evening, dinner, supper

شب (اسم)
evening, night, eve, nighttime, nox

سرشب (اسم)
evening, even fall

غروب (اسم)
evening, vesper, sunset, night, gloaming, even fall, sundown

تخصصی

[زمین شناسی] غروب، سرشب

انگلیسی به انگلیسی

• period of time between afternoon and night
of the period of time between afternoon and night
the evening is the part of each day between the end of the afternoon and the time you go to bed.

پیشنهاد کاربران

عصر بخیر ( در مکالمات روزمره و عامیانه )
شبانگاهی
مثال: evening news اخبار شبانگاهی
عصر، شام، شب
مثال: They went for a walk in the park in the evening.
آن ها عصر در پارک پیاده رویی رفتند.
درزبان لری واژه کهن وآریایی�ایواره یا إواره� به معنی سرشب، عصر، هنگام غروب آفتاب میباشد. این واژه کهن مانندبسیاری از واژگان کهن لری وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده است وبه صورت�ایونینگevening
...
[مشاهده متن کامل]
به معنی سرشب، عصر وغروب� به کار میرود. این واژه کهن در زبان اوستایی، زبانهای پهلوی اشکانی وساسانی ( به صورت "ایوارک" ) ودیگر زبانهای باستانی بسیار به کار رفته است. دوستان عزیز، برخی از واژگان کهنی که وارد زبانهای اروپایی شده است در اثر مرور زمان ویا برهان ودلایل دیگری یا حروف اول خودرا، یاحروف وسط خودرا ویا در نهایت حروف آخر خود را ازدست داده اند. که واژه کهن �إواره� از این قاعده مستثنی نیست وحروف آخر خود را ازدست داده ودر نهایت به صورت�ایونینگevening� وارد زبان انگلیسی شده است. واژه کهن � إواره� جایگزین بسیارمناسبی برای واژه های بیگانه، همچون�عصر و غروب� است. در انگلیسی همچنین ترکیب�گود ایونینگgood evening� به معنی عصر بخیر میباشد. . . متاسفانه این واژه کهن، امروزه در زبان فارسی کاربرد نداردوفقط در نامگذاری املاک، بنگاهها، شرکتها، سوپرمارکتهاو. . . کاربرد دارد. احتمال اینکه این واژه و واژگان بسیار کهن دیگری به سرنوشت یوزهای ایرانی مبتلا شوند و منقرض، بسیار زیاد است. لازم به ذکر است که این واژه بسیار در اشعار شاعران پارسی گو و شاعران فولکلور وبومی به کار رفته است. . .

Day
دو معنا دارد. یکی زمان 24 ساعت مابین 12 یک شب تا 12 شب بعدی است. معنای دوم زمان مابین طلوع خورشید تا غروب آن است.
Dawn ( 6 am )
سپیده دم زمانی است که نور خورشید قبل از طلوع آن در آسمان پدیدار می شود.
...
[مشاهده متن کامل]


Morning ( 8 am )
صبح به معنای آغاز روز است. از سپیده دم تا نیم روز یا نیمه شب تا ظهر.
Sunrise / Sunup
طلوع خورشید زمانی از صبح است که خورشید شروع به بالا رفتن در آسمان می کند.
Noon/Midday ( 12 pm )
ظهر یا نیم روز به معنای وسط روز است.
Afternoon ( 3 pm )
بعد از ظهر از ساعت 12 ظهر آغاز و تا زمانی که خورشید پایین می رود ادامه دارد. ( از ظهر [12:00] تا عصر [18:00] )
Dusk/Twilight ( 5 pm )
گرگ میش زمانی است که بین روز و شب تاریکی جزئی وجود دارد. درست قبل آن که در عصر هوا کامل تاریک شود.
Evening ( 6 pm )
عصر بخشی از روز مابین بعد از ظهر و شب است. ( از لحظه غروب [18:00] تا نیمه شب [00:00] )
Night ( 9 pm )
شب زمان مابین غروب خورشید تا قبل از طلوع آن است.
Midnight ( 0 am )
نیمه شب به معنای میانه شب است. ( نصف شب [00:00] )

evening
از غروب تا انتهای شب
بعد از ظهر
نزدیک غروب
سر شب هم معنی خوبیه دوستان.
evening به معنی شب
she eats dinner at 6:00 every evening
به معنی دختر هر روز سر ساعت شش شام میخورد
عصر. غروب
عصر _ شب. . .
*good evening = شب بخیر
واژه evening به معنای اول شب
واژه evening به معنای اول شب به بخشی از روز بین ساعت های آخری بعد از ظهر ( نزدیک غروب خورشید ) تا زمانی که به خواب می روید گفته می شود. به بیانی دیگر evening هم عصر، هم غروب و هم شب را در بر می گیرد. مثلا:
...
[مشاهده متن کامل]

the long winter evenings ( شب های بلند زمستان )
منبع: سایت بیاموز

بعد از ظهر درسته یا شبانگاه اما بیشتر معنی ها شبانگاه هست پس من می گم شبانگاه
Even - time
شبانگاه
عصر یا شامگاه
( slang )
Good evening=
شبانگاه معنی درستش هست لطفامعنی هایی الکی مثل هرروز، غروبو. . . . روبه اشتراک نذارین تابقیه ی افراد درست متوجه بشن
غروب
شب
عصر
عصر ، شامگاه، خلاصه از یصر تا شب و شبانگاه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)

بپرس