یِر به یِِر کردن
یکسان کردن ، برابر کردن
یکسان شدن ، برابر شدن
یکسان شدن ، برابر شدن
به طور مساوی توزیع کردن
تثبیت کردن
تثبیت کردن
فعل هم متعدیه و هم لازم بنابراین:
بطور مساوی تقسیم کردن/ بطور مساوی تقسیم شدن
بطور مساوی تقسیم کردن/ بطور مساوی تقسیم شدن
بطور مساوی تقسیم کردن یا شدن
یکسان سازی ، یکنواخت کردن دو چیز
to become equal
اختلاف دو چیز را با هم کم کردن
یکنواخت کردن ، هموار ساختن