even keel

- در موقعیت های شخصی یا حرفه ای برای نشان دادن کنترل، بی نوسانی و عملکرد پایدار به کار می رود
- کاربرد استعاری آن از دنیای دریانوردی وارد زبان روزمره شده
مترادف؛ stability, calmness, equilibrium, steadiness, composure, self - control
مثال؛
She stayed on an even keel throughout the crisis.
After months of therapy, his emotions were finally on an even keel.
The company needs to get back to an even keel before expanding.
ریشه شناسی ( Etymology ) :
 ▪ برگرفته از اصطلاحات دریانوردی؛ keel به معنی ستون فقرات کشتی است، و even keel به حالتی گفته می شود که کشتی بدون کجی و کاملاً تراز روی آب قرار دارد.
کاربرد در روان شناسی و مدیریت:
 ▪ برای توصیف وضعیت روانی یا سازمانی با ثبات، کنترل شده و عاری از نوسانات شدید استفاده می شود.
استفاده رایج:
 ▪ در گفتگوهای روزمره به عنوان توصیف رفتار فردی آرام، بی دلهره و با ذهن متمرکز به کار می رود.
ساختار دستوری:
 ▪ اغلب با افعال be, stay, keep, یا get back to به صورت اصطلاح استفاده می شود:
  – stay on an even keel
  – get back to an even keel
  – keep things on an even keel