صفت ( adjective )
مشتقات: evasively (adv.), evasiveness (n.)
مشتقات: evasively (adv.), evasiveness (n.)
• (1) تعریف: serving to allow one to avoid, escape, or fail to perform something.
• متضاد: candid, direct, round, straight, straightforward
• مشابه: shifty
• متضاد: candid, direct, round, straight, straightforward
• مشابه: shifty
- She became suspicious when he gave evasive answers to her questions.
[ترجمه گوگل] وقتی او به سوالات او پاسخ های طفره آمیز داد مشکوک شد
[ترجمه ترگمان] وقتی به سوال هایش جواب می داد مشکوک شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] وقتی به سوال هایش جواب می داد مشکوک شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The soldiers were taught evasive driving maneuvers in case of ambush.
[ترجمه مهدی] سربازان آموزش دیده اند که در شرایط رویارویی با کمین، چگونه با مانور رانندگی بگریزند|
[ترجمه گوگل] به سربازان مانورهای رانندگی فراری در صورت کمین آموزش داده شد[ترجمه ترگمان] سربازان در مورد حمله به آن ها در حین شبیخون به آن ها آموزش داده می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: acting in a way that avoids giving a true and complete response.
- When they asked where the money came from, he was evasive.
[ترجمه گوگل] وقتی پرسیدند این پول از کجا آمده، طفره رفته است
[ترجمه ترگمان] وقتی از او پرسیدند که پول از کجا آمده است، طفره رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] وقتی از او پرسیدند که پول از کجا آمده است، طفره رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I can tell you're being evasive with me, but I'll find out the truth eventually.
[ترجمه گوگل] می توانم بگویم که با من طفره می روید، اما در نهایت حقیقت را خواهم فهمید
[ترجمه ترگمان] می توانم بگویم که داری با من طفره می روی، اما بالاخره حقیقت را می فهمم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] می توانم بگویم که داری با من طفره می روی، اما بالاخره حقیقت را می فهمم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید