evasion

/ɪˈveɪʒn̩//ɪˈveɪʒn̩/

معنی: بهانه، گریز، طفره، طفره روی، حیله، تجاهل، گریز زنی
معانی دیگر: شانه خالی کردن، گریز (از مسئولیت یا کار و غیره)، از زیر چیزی در رفتن، اجتناب، قصور (عمدی)، گریزگری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or an instance of escaping, avoiding, or failing to perform something.
متضاد: confrontation
مشابه: avoidance, neglect

- She was fired from her job for the evasion of her duties.
[ترجمه گوگل] او به دلیل طفره رفتن از وظایفش از کار اخراج شد
[ترجمه ترگمان] از شغلش اخراج شده بود، به خاطر طفره رفتن از وظایفش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He was imprisoned for tax evasion.
[ترجمه گوگل] او به دلیل فرار مالیاتی به زندان افتاد
[ترجمه ترگمان] او به خاطر فرار از مالیات زندانی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the avoidance of giving a full or truthful response to a question, point of argument, or the like.
متضاد: directness
مشابه: avoidance

- The witness's evasions caused the judge to admonish her.
[ترجمه گوگل] طفره رفتن های شاهد باعث شد قاضی او را تذکر دهد
[ترجمه ترگمان] وکیل مدافع برای پند دادن او به خود اجازه نمی داد که او را پند دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a means of avoiding, escaping, or otherwise evading; ruse.
مشابه: stall, subterfuge

- Answering a question with another question is often an evasion.
[ترجمه گوگل] پاسخ دادن به یک سوال با یک سوال دیگر اغلب یک طفره رفتن است
[ترجمه ترگمان] پاسخ دادن به یک سوال دیگر اغلب طفره رفتن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. any evasion of responsibility will lead to expulsion
هرگونه گریز از مسئولیت موجب اخراج خواهد شد.

2. tax evasion
فرار از پرداخت مالیات

3. establishing sanctions against tax evasion
برقرارسازی قیود بر علیه فرار از مالیات

4. These two shopkeepers are in prison for tax evasion.
[ترجمه گوگل]این دو مغازه دار به دلیل فرار مالیاتی در زندان هستند
[ترجمه ترگمان]این دو مغازه داران برای فرار از مالیات در زندان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Government should act to curb tax evasion.
[ترجمه گوگل]دولت باید برای جلوگیری از فرار مالیاتی اقدام کند
[ترجمه ترگمان]دولت باید برای جلوگیری از فرار از مالیات اقدام کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He is in prison for tax evasion .
[ترجمه گوگل]او به دلیل فرار مالیاتی در زندان است
[ترجمه ترگمان]او به خاطر فرار از مالیات در زندان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He's been accused of tax evasion.
[ترجمه گوگل]او متهم به فرار مالیاتی است
[ترجمه ترگمان]او متهم به فرار از مالیات شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Watson was jailed for tax evasion.
[ترجمه گوگل]واتسون به دلیل فرار مالیاتی به زندان افتاد
[ترجمه ترگمان]واتسون به خاطر فرار از مالیات زندانی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He fell under suspicion of tax evasion.
[ترجمه گوگل]او در مظان فرار مالیاتی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]او به خاطر طفره رفتن از زیر مالیات غش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was arrested for tax evasion.
[ترجمه گوگل]او به اتهام فرار مالیاتی دستگیر شد
[ترجمه ترگمان]او به جرم فرار از مالیات دستگیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She accused him of evasion of his responsibilities.
[ترجمه گوگل]او را متهم به فرار از مسئولیت کرد
[ترجمه ترگمان]او را متهم به فرار از مسئولیت های خود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The movie star is in prison for tax evasion.
[ترجمه گوگل]این ستاره سینما به دلیل فرار مالیاتی در زندان است
[ترجمه ترگمان]این ستاره فیلم به خاطر فرار از مالیات در زندان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He went to prison for tax evasion.
[ترجمه گوگل]به جرم فرار مالیاتی به زندان رفت
[ترجمه ترگمان]اون به خاطر مالیات مالیات رفته زندان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She's been charged with tax evasion.
[ترجمه گوگل]او به فرار مالیاتی متهم شده است
[ترجمه ترگمان]اون متهم به گریز از مالیات شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Accusations of tax evasion have tarnished his clean image.
[ترجمه گوگل]اتهامات فرار مالیاتی چهره پاک او را خدشه دار کرده است
[ترجمه ترگمان]اتهام فرار از مالیات تصویر تمیز او را لکه دار کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بهانه (اسم)
fiction, excuse, pretense, alibi, pretext, plea, fetch, allegation, evasion, subterfuge, stall, put-off, essoin, salvo, lame excuse

گریز (اسم)
escape, scuttle, allusion, getaway, evasion, flight, digression, jink, elusion, subterfuge, gink, guy, scamper, escapement, desertion, loup, truancy, sidestep

طفره (اسم)
hop, evasion, equivocation, jink, avoidance, elusion, subterfuge, runaround, jump, leap, gambol, gambado, put-off

طفره روی (اسم)
evasion, shirk, avoidance, elusion, subterfuge, dodgery

حیله (اسم)
illusion, foul, craft, cunning, deftness, wile, deception, deceit, fraud, evasion, trick, ruse, humbug, gaff, imposture, gimmick, guile, monkeyshine, slyness

تجاهل (اسم)
evasion, escape mechanism

گریز زنی (اسم)
evasion

انگلیسی به انگلیسی

• avoidance, dodging
evasion is the act of deliberately not doing something that you ought to do.

پیشنهاد کاربران

۱. گریز. فرار ۲. شانه خالی کردن. طفره
مثال:
And of course, these kind of evasions and dishonesty, are exactly what makes it so difficult to track a disease outbreak.
و البته این نوع شانه خالی کردن ها و فریب کاری ها، دقیقا چیزهایی هستند که گرفتن رد پای شیوع یک بیماری را سخت می کند.
Evasion که اسم هست از فعل Evade به معنای دوری کردن و طفره رفتن و فرار کردن از کسی یا چیزی هست به معنی زیر است:
noun
1 a [noncount] : the act of avoiding something that you do not want to do or deal with : the act of evading something
...
[مشاهده متن کامل]

◀️He was arrested for tax/draft evasion.
◀️b [count] : a way of avoiding something
They came up with an evasion of the law to keep all the land for◀️ themselves.
2 [count] : a statement or action that avoids directly dealing with something ( such as a difficult problem or question )
◀️His reply was nothing but careful evasions.
Other forms: plural - sions
◀️tax evasion : فرار از پرداخت مالیات
◀️ Any evasion of responsibility will lead to expulsion : هرگونه گریز از مسئولیت موجب اخراج خواهد شد

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : evade
✅️ اسم ( noun ) : evasion / evasiveness
✅️ صفت ( adjective ) : evasive
✅️ قید ( adverb ) : evasively
فرار ( از زیر چیزی )
# He's been charged with tax evasion
# She accused him of evasion of his responsibilities
# She was fired from her job for the evasion of her duties
He stands accused of tax evasion
محاکمه میشه بخاطر فرار مالیاتی
an indirect answer; a prevaricating excuse
جواب سربالا
زبان بازی
حرف دو پهلو
عذر و بهونه
( دور زدن و طفره رفتن )
( از زیر جواب دادن - کار - مسئولیت - و یا پذیرش چیزی در رفتن )

در حوزه ی امنیت به معنای دور زدن سیستم های امنیتی با هدف جلوگیری از تشخیص است. ( مثلا وقتی مهاجم تلاش کند ترافیک را از مسیر دیگری غیر از فایروال وارد شبکه کرده یا از آن خارج کند. )

بپرس