evaporation

/ɪˌvæpəˈreɪʃn̩//ɪˌvæpəˈreɪʃn̩/

معنی: تبخیر
معانی دیگر: تبخیر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the process of evaporating.

جمله های نمونه

1. Our bodies can sweat, thereby losing heat by evaporation.
[ترجمه گوگل]بدن ما می تواند عرق کند، در نتیجه گرما را با تبخیر از دست می دهد
[ترجمه ترگمان]بدن ما می تواند عرق کند و در نتیجه گرما را با تبخیر از دست بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The soothing, cooling effect is caused by the evaporation of the sweat on the skin.
[ترجمه موسی] اثر آرامش بخش ( تسکین دهنده ) و خنک کننده در اثر تبخیر عرق روی پوست ایجاد می شود.
|
[ترجمه Leila] احساس آرامش و خنکی در نتیجه ی تبخیر عرق روی پوست است
|
[ترجمه گوگل]اثر تسکین دهنده و خنک کننده در اثر تبخیر عرق روی پوست ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]اثر خنک کنندگی و خنک کنندگی، ناشی از تبخیر عرق روی پوست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Evaporation is not usually directly observable.
[ترجمه گوگل]تبخیر معمولاً مستقیماً قابل مشاهده نیست
[ترجمه ترگمان]Evaporation معمولا به طور مستقیم قابل مشاهده نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An evaporation system is used to dissipate heat from the sun and protect the shuttle's electronics.
[ترجمه موسی] از سیستم تبخیر برای دفع گرمای خورشید و محافظت از وسایل الکترونیکی شاتل استفاده می شود.
|
[ترجمه گوگل]یک سیستم تبخیر برای دفع گرمای خورشید و محافظت از وسایل الکترونیکی شاتل استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]یک سیستم تبخیر برای پخش حرارت از خورشید و حفاظت از لوازم الکترونیکی شاتل به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. More than half of this disappears through evaporation or transpiration through plants.
[ترجمه موسی] بیش از نیمی از این مقدار در اثر تبخیر یا تعرق از طریق گیاهان از بین می روند.
|
[ترجمه گوگل]بیش از نیمی از این از طریق تبخیر یا تعرق از طریق گیاهان ناپدید می شود
[ترجمه ترگمان]بیش از نیمی از اینها از طریق تبخیر و یا فرا تراوش از طریق گیاهان ناپدید می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Evaporation is a relatively small loss in this country and may be taken as 0. 05 inches per day.
[ترجمه گوگل]تبخیر در این کشور تلفات نسبتا کمی است و ممکن است 0 05 اینچ در روز گرفته شود
[ترجمه ترگمان]Evaporation یک خسران نسبتا کوچک در این کشور است و می توان آن را ۰ برد ۰۵ اینچ در روز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This gave them a new experience of evaporation, as well as time to draw on their prior experiences.
[ترجمه گوگل]این به آنها یک تجربه جدید از تبخیر و همچنین زمان برای استفاده از تجربیات قبلی خود داد
[ترجمه ترگمان]این به آن ها تجربه جدیدی از تبخیر و همچنین زمان برای جذب تجربه های قبلی آن ها داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Evaporation through pores starts at the surface with water being continuously drawn out and evaporating as a moisture gradient comes into being.
[ترجمه گوگل]تبخیر از طریق منافذ از سطح شروع می شود و آب به طور مداوم به بیرون کشیده می شود و با ایجاد یک گرادیان رطوبت تبخیر می شود
[ترجمه ترگمان]حفرات از طریق منافذ از سطح با آب شروع می شوند و به طور مداوم بیرون کشیده می شوند و به عنوان یک گرادیان رطوبت در نظر گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Insects can also lose heat by evaporation from their spiracles, but this may lead to desiccation.
[ترجمه گوگل]حشرات همچنین می توانند گرما را با تبخیر از مارپیچ های خود از دست بدهند، اما این ممکن است منجر به خشک شدن شود
[ترجمه ترگمان]حشرات همچنین می توانند با تبخیر از spiracles خود گرما را از دست بدهند، اما این ممکن است منجر به desiccation شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. On the degree of evaporation or reduction to which the tomatoes are subjected the flavour of the sauce very largely depends.
[ترجمه گوگل]به درجه تبخیر یا کاهشی که گوجه فرنگی در معرض آن قرار می گیرد، طعم سس تا حد زیادی بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]در درجه تبخیر و یا کاهشی که در آن گوجه فرنگی در معرض بوی سس قرار می گیرد تا حد زیادی به آن وابسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The calcium sulphate was probably concentrated by evaporation of shallow lakes, though wind-borne gypsum dust may have contributed in places.
[ترجمه گوگل]سولفات کلسیم احتمالاً با تبخیر دریاچه های کم عمق متمرکز شده است، اگرچه گرد و غبار گچ ناشی از باد ممکن است در مکان هایی نقش داشته باشد
[ترجمه ترگمان]به احتمال زیاد، سولفات کلسیم با تبخیر از دریاچه های کم عمق، با وجود این که گرد و غبار گچ داده شده از باد ممکن است در برخی مکان ها نقش داشته باشد، متمرکز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. On the Earth there is regularly more evaporation - effusions of water vapour from the surface - by day than by night.
[ترجمه گوگل]بر روی زمین به طور منظم تبخیر بیشتر - ترشحات بخار آب از سطح - در روز نسبت به شب وجود دارد
[ترجمه ترگمان]روی زمین به طور منظم more از بخار آب از سطح به روز تا شب وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The moist water of the earth is exhausted by evaporation.
[ترجمه شمیم.محسن‌زاده] آب مایع زمین بوسیله تبخیر شدن تمام شده است.
|
[ترجمه گوگل]آب مرطوب زمین در اثر تبخیر تمام می شود
[ترجمه ترگمان]آب مرطوب زمین تبخیر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Be careful not to lose too much liquid by evaporation.
[ترجمه گوگل]مراقب باشید در اثر تبخیر مایعات زیادی از دست ندهید
[ترجمه ترگمان]مراقب باشید که با تبخیر بیش از حد مایع از دست ندهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تبخیر (اسم)
evaporation, vaporization

تخصصی

[علوم دامی] تغییر مایع به گاز
[خودرو] تبخیر
[شیمی] تبخیر سطحی
[عمران و معماری] تبخیر
[برق و الکترونیک] تبخیر فرایند تبخیر ماده در خلأ به وسیله گرما و به منظور ایجاد پوسه های نازک . - تبخیر
[صنایع غذایی] تبخیر : به فرار مولکولهای ماده از سطح مایع در اثر خنثی شدن نیروی کشش سطحی و رفتن در فاز گازی گفته میشود.
[مهندسی گاز] تبخیر، تبدیل مایع به بخار
[زمین شناسی] تبخیر فرایندی که به وسیله آن ماده ای از حالت مایع به بخار آب تغییر حالت می دهد تبخیر آبهای سطحی بوسیله گرمای خورشید از اقیانوسها، دریاچه ها و رودخانه صورت می گیرد میزان تبخیر بستگی به دمای هوا، مقدار بخار آب موجود در جو طبیعت سطح آب و باد دارد
[بهداشت] تبخیر
[نساجی] تبخیر
[ریاضیات] تبخیر
[خاک شناسی] تبخیر
[پلیمر] تبخیر
[آب و خاک] تبخیر

انگلیسی به انگلیسی

• turning into vapor; becoming vapor; process of releasing moisture; disappearing, vanishing

پیشنهاد کاربران

the fact of something disappearing
ناپدیدی، محو
Political events caused an evaporation of confidence in the nation’s currency
evaporation ( فیزیک )
واژه مصوب: تبخیر سطحی
تعریف: تبدیل شدن مایع به بخار، قبل از رسیدن به دمای جوش
Vaporization = تبخیر
Evapotion = تبخیر سطحی
evaporation ( noun ) = تبخیر، تصاعد، بخارشدگی، ( معنی اتلاف یا نابودسازی هم میده )
evaporation rate = میزان تبخیر
evaporation coefficient = ضریب تبخیر
مثال: Evaporation is a fundamental part of the water cycle.
...
[مشاهده متن کامل]

تبخیر بخشی اصلی از چرخه آب است.
the evaporation of the funds was unexplainable.
اتلاف ( نابودسازی ) سرمایه غیر قابل توضیح بود.

کوره های تبخیر بو! ( درصنایع چوب وکاغذ )
تبخیر

بپرس