evaporate

/ɪˈvæpəˌret//ɪˈvæpəreɪt/

معنی: خشک کردن، تبخیر شدن، بخار شدن، تبخیر کردن، متصاعد شدن، تبدیل به بخار کردن، برباد رفتن
معانی دیگر: تبخیر کردن یا شدن، بخارکردن یا شدن، دمه کردن، وشمیدن، خوزمیدن، دودآب کردن یا شدن، بردمه کردن، (با گرما دادن یا خشکاندن آب شیر یا میوه یا سبزی و غیره را گرفتن) آب زدایی کردن، غلیظ کردن، پرمایه کردن، آب گرفته کردن، رفتن، از بین رفتن، ناپدید شدن، (رسوباندن فلز و ملح و غیره از راه تصعید) والایش کردن، (بیرون راندن نوترون ها یا الکترون ها و غیره) فرانش (فرا رانش) کردن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: evaporates, evaporating, evaporated
(1) تعریف: to turn from liquid into vapor; pass away in the form of vapor.
مترادف: dry up, vaporize, volatilize
متضاد: condense
مشابه: dehydrate, desiccate, fume, mist, steam, vapor

- When water evaporates, it becomes water vapor.
[ترجمه گوگل] وقتی آب تبخیر می شود، تبدیل به بخار آب می شود
[ترجمه ترگمان] وقتی که آب بخار می شود، بخار آب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to release moisture.
مشابه: diffuse, fade, scatter

(3) تعریف: to disappear as if vaporized.
مترادف: disappear, disperse, dissipate, dry up, evanesce, vanish
متضاد: materialize
مشابه: diffuse, fade, scatter

- The team's early lead evaporated in the second half.
[ترجمه گوگل] برتری زودهنگام این تیم در نیمه دوم از بین رفت
[ترجمه ترگمان] تیم اول تیم در نیمه دوم از بین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: evaporation (n.), evaporator (n.)
(1) تعریف: to change into a vapor; draw off as vapor; vaporize.
مترادف: atomize, vaporize, volatilize
متضاد: condense
مشابه: exhale, vapor

- The heat evaporated the water in the bowl.
[ترجمه گوگل] گرما آب کاسه را تبخیر کرد
[ترجمه ترگمان] گرما آب را در کاسه تبخیر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to draw moisture from, so as to condense or reduce to a dry, solid state.
مترادف: dehydrate, desiccate, dry, parch
مشابه: dehumidify, exhale, sear, wither

- The milk was evaporated until it became thick.
[ترجمه شمیم] شیر تبخیر شد، تا آنجا که غلیظ شد.
|
[ترجمه اسماعیل] شیر تاحدی تبخیر شده بود که غلیظ شده بود
|
[ترجمه گوگل] شیر آنقدر تبخیر شد تا غلیظ شود
[ترجمه ترگمان] شیر از دست رفت تا اینکه کلفت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The sun will evaporate the mist.
[ترجمه گوگل]خورشید مه را تبخیر خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]خورشید مه را تبخیر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When sea water is allowed to evaporate, salt crystals are deposited.
[ترجمه گوگل]هنگامی که آب دریا تبخیر شود، کریستال های نمک رسوب می کنند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که آب دریا مجاز به تبخیر است، کریستال های نمک ته نشین می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Hopes of achieving peace are beginning to evaporate.
[ترجمه عادل سوپک] امیدها برای دستیابی به صلح شروع به از بین رفتن می کنند
|
[ترجمه گوگل]امیدهای دستیابی به صلح در حال از بین رفتن است
[ترجمه ترگمان]امیدها برای دستیابی به صلح در حال تبخیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The completely captivating moment when all worldly concerns evaporate.
[ترجمه گوگل]لحظه ای کاملاً فریبنده که تمام نگرانی های دنیوی از بین می رود
[ترجمه ترگمان]آن لحظه کاملا مسحور کننده وقتی تمام نگرانی های دنیوی از بین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Salton Sea would slowly evaporate and life would return to normal, for a while.
[ترجمه گوگل]دریای سالتون به آرامی تبخیر می‌شود و زندگی برای مدتی به حالت عادی باز می‌گردد
[ترجمه ترگمان]دریای Salton به آرامی تبخیر می شود و زندگی برای مدتی به حالت عادی بازمی گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It would evaporate in institutional amnesia. 15 Banana-Now Time Reengineering and redesign often focus on time compression.
[ترجمه گوگل]در فراموشی نهادی تبخیر می شود 15 مهندسی مجدد و طراحی مجدد Banana-Now Time اغلب بر روی فشرده سازی زمان تمرکز می کند
[ترجمه ترگمان]در فراموشی سازمانی تبخیر خواهد شد ۱۵ موز - حالا مهندسی مجدد زمان و طراحی مجدد اغلب روی فشرده سازی زمان تمرکز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Size will evaporate in the course of the years, and new writing will blur and spread at the edges.
[ترجمه شمیم] بعد از گذشت سالها قالب از بین می رود و نوشته های جدید مبهم خواهند شد و در حواشی پخش میشوند.
|
[ترجمه گوگل]اندازه در طول سال ها تبخیر می شود و نوشته های جدید تار و در لبه ها پخش می شوند
[ترجمه ترگمان]بعد از گذشت سال ها، اندازه از بین می رود، و نوشته های جدید محو می شوند و در لبه ها پخش می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This gets the oil hot enough to evaporate any moisture that reacts to form acids in the engine.
[ترجمه گوگل]این روغن را به اندازه‌ای داغ می‌کند که رطوبتی را که برای تشکیل اسید در موتور واکنش نشان می‌دهد تبخیر کند
[ترجمه ترگمان]این باعث می شود که روغن به اندازه کافی داغ شود تا هر گونه رطوبت را تبخیر کند که واکنش می دهد تا اسیدها را در موتور شکل دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And that aspect of human nature does not evaporate just because people are part of the same organization.
[ترجمه شمیم] و آن جنبه از طبیعت انسان فقط به این دلیل که مردم جزیی از یک نظام مشترک هستند از بین نمیرود.
|
[ترجمه گوگل]و این جنبه از طبیعت انسان فقط به این دلیل که افراد بخشی از یک سازمان هستند از بین نمی رود
[ترجمه ترگمان]و این جنبه از طبیعت انسان فقط به این دلیل تبخیر نمی شود که افراد بخشی از یک سازمان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sometimes contrails evaporate quickly and disappear.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات کنتریل ها به سرعت تبخیر می شوند و ناپدید می شوند
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات contrails به سرعت تبخیر می شود و ناپدید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some particles, however, do not evaporate completely and survive the entry-heat to impact on the Earth's surface.
[ترجمه گوگل]با این حال، برخی از ذرات به طور کامل تبخیر نمی شوند و از گرمای ورودی برای برخورد به سطح زمین جان سالم به در می برند
[ترجمه ترگمان]با این حال، برخی از ذرات به طور کامل تبخیر نمی شوند و از گرمای ناشی از ورود به سطح زمین جان سالم به در می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Flavours rapidly evaporate from hot wort while bitterness requires up to an hour to fully develop.
[ترجمه شمیم] طعم ها بسرعت از مخمر داغ غیب میشوند، درحالیکه تا یک ساعت زمان لازم است تا تلخی کاملا ایجاد شود
|
[ترجمه گوگل]طعم ها به سرعت از مخمر داغ تبخیر می شوند، در حالی که تلخی آن به یک ساعت نیاز دارد تا به طور کامل ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]flavours به سرعت از wort داغ تبخیر می شوند در حالی که تلخی به یک ساعت نیاز دارد تا به طور کامل توسعه یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It was as if he had begun to evaporate somehow.
[ترجمه شمیم] مثل این بود که او به نوعی شروع به غیب شدن کرد.
|
[ترجمه گوگل]انگار شروع به تبخیر شدن کرده بود
[ترجمه ترگمان]مثل این بود که انگار تازه از آب رفته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. As it approaches the sun it starts to evaporate, giving off the familiar long gassy tail.
[ترجمه شمیم] همانطور که به خورشید نزدیک میشود، شروع به تبخیر شدن میکند، و آن دنباله گازی اشنا را منتشر میکند.
|
[ترجمه گوگل]با نزدیک شدن به خورشید شروع به تبخیر می کند و دم بلند گازی آشنا را بیرون می دهد
[ترجمه ترگمان]وقتی به خورشید نزدیک می شود، شروع به تبخیر شدن می کند و دم دراز و دراز آشنا را رها می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Ceramic humidifiers on a warm radiator are particularly effective because the oils evaporate, filling the room with a beautiful scent.
[ترجمه گوگل]مرطوب کننده های سرامیکی روی یک رادیاتور گرم بسیار موثر هستند زیرا روغن ها تبخیر می شوند و اتاق را با رایحه ای زیبا پر می کنند
[ترجمه ترگمان]روغن سرامیک در رادیاتور گرم به طور خاص موثر است چون روغن تبخیر می شود و اتاق را با عطر زیبایی پر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خشک کردن (فعل)
wipe, dry, wither, calcine, dehumidify, desiccate, drip-dry, exsiccate, evaporate, freeze-dry, make dry

تبخیر شدن (فعل)
evaporate, vaporize, volatilize

بخار شدن (فعل)
evaporate, vaporize

تبخیر کردن (فعل)
evaporate, vaporize

متصاعد شدن (فعل)
evaporate

تبدیل به بخار کردن (فعل)
evaporate

برباد رفتن (فعل)
evaporate

تخصصی

[مهندسی گاز] تبخیرکردن، تبخیرشدن
[نساجی] تبخیر کردن
[پلیمر] تبخیر کردن

انگلیسی به انگلیسی

• turn into vapor; become vapor; release moisture; disappear, vanish
when a liquid evaporates, it changes into a gas, usually because it has been heated.
if a feeling or attitude evaporates, it gradually becomes less and eventually disappears.

پیشنهاد کاربران

۱. تبخیر کردن. بخار کردن ۲. تبخیر شدن. بخار شدن ۳. نابود شدن. از بین رفتن. تباه شدن. نیست شدن
مثال:
Researchers believe that if warm dry air above the fog could somehow be driven down into the humid blanket of fog, the droplets would evaporate, thus clearing the air.
...
[مشاهده متن کامل]

محققان بر این باورند که اگر هوای خشک و گرم بالای مه، به گونه ای بتواند در درون لایه مرطوب مه رانده شود، قطرات آب تبخیر خواهند شد و در نتیجه هوا صاف خواهد شد.

در متون تخصصی مربوط به شرایط آب و هوایی معمولا همان بخار شدن و تبخیر شدن معنا میدهد اما در اغلب متون عادی معنای از بین رفتن و ناپدیدشدن معنا میدهد، به مثال زیر دقت بفرمایید؛
The chances of the two sides reaching an agreement have evaporated.
...
[مشاهده متن کامل]

شانس دستیابی دو طرف به یک توافق از بین رفته است.
با لغت vanish از کتاب 504 نیز هم معنیست به معنای غیب شدن و ناپدید شدن، همچنین با کلمه disappear

evaporate ( v ) ( ɪˈv�pəˌreɪt ) =if a liquid evaporates or if sth evaporates it, it changes into a gas, especially steam, e. g. Heat until all the water has evaporated. evaporation ( n )
evaporate
تبخیر شدن
تبدیل شدن از حالت " مایع " به " گاز "
Putin shunned by world as his hopes of quick victory evaporate
دنیا پوتین رو دور انداخت یا طرد کرد
درحالی که امیدشو از پیروزی سریع به باد داده می بیند ، یا از بین رفته است
آرام آرام از بین رفتن
( امید و تقاضا و . . ) از بین رفتن، تباه شدن، نیست شدن، ناپدید شدن، نابود شدن،
ناپدید شدن

بپرس