evangelise

جمله های نمونه

1. "It's very easy for the Government to evangelise how this will be good for public health, " said a council spokesman. "The reality is it will cause major problems.
[ترجمه گوگل]سخنگوی شورا گفت: «برای دولت بسیار آسان است که بشارت دهد که چگونه این برای سلامت عمومی مفید است «واقعیت این است که مشکلات بزرگی ایجاد خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]یک سخنگوی شورا گفت: \" برای دولت بسیار آسان است که ببینیم این مساله برای سلامت عمومی خوب خواهد بود واقعیت این است که این مساله باعث مشکلات عمده ای خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. "It's very easy for the Government to evangelise how this will be good for public health, " said a council spokesman.
[ترجمه گوگل]سخنگوی شورا گفت: «برای دولت بسیار آسان است که بشارت دهد که چگونه این برای سلامت عمومی مفید است
[ترجمه ترگمان]یکی از سخنگویان شورای امنیت ملی گفت: \" برای دولت بسیار آسان است که توضیح دهد این مساله برای سلامت عمومی خوب خواهد بود \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Whatever the cultural background one characteristic went right across the board: the desire to evangelise.
[ترجمه گوگل]پس زمینه فرهنگی هر چه که باشد، یکی از مشخصه ها کاملاً در همه جای خود قرار داشت: میل به بشارت
[ترجمه ترگمان]زمینه فرهنگی هر چه که مشخصه فرهنگی باشد، درست در وسط تابلو قرار گرفت: تمایل به evangelise
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Some missionaries, even American ones, are allowed in and out of the country, provided they do not evangelise.
[ترجمه گوگل]برخی از مبلغان، حتی مبلغان آمریکایی، مجاز به ورود و خروج از کشور هستند، مشروط بر اینکه بشارت ندهند
[ترجمه ترگمان]برخی هیات های اعزامی، حتی آمریکایی های آمریکایی، در داخل و خارج از کشور مجاز هستند، مشروط بر اینکه آن ها evangelise نکنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some missionaries, even American ones, are allowed and out of the country, provided they not evangelise.
[ترجمه گوگل]برخی از مبلغان، حتی آمریکایی‌ها، مجاز هستند و از کشور خارج می‌شوند، مشروط بر اینکه بشارت ندهند
[ترجمه ترگمان]برخی هیات های مذهبی، حتی آمریکایی ها، مجاز و خارج از کشور هستند، مشروط بر اینکه آن ها evangelise نباشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Second, it must work to prevent a global retreat into techno-nationalism and instead evangelise for a cosmopolitan approach to innovation.
[ترجمه گوگل]دوم، باید تلاش کند تا از عقب نشینی جهانی به سمت ناسیونالیسم فنی جلوگیری کند و در عوض برای یک رویکرد جهان وطنی به نوآوری بشارت دهد
[ترجمه ترگمان]دوم اینکه، باید تلاش کند تا از عقب نشینی جهانی به تکنو - ناسیونالیسم جلوگیری کند و در عوض به دنبال یک رویکرد جهانی برای نوآوری باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Our choir is committed to serve God, sing to praise God, to evangelise and to support one another.
[ترجمه گوگل]گروه کر ما متعهد به خدمت به خدا، آواز خواندن برای ستایش خدا، بشارت دادن و حمایت از یکدیگر است
[ترجمه ترگمان]گروه کر ما متعهد است که به خداوند خدمت کند، خدا را ستایش کند، خدا را ستایش کند و از یکدیگر پشتیبانی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• preach the christian gospel, seek to convert to christianity; act as an evangelist; convert to christianity; attempt to convince others to share great interest for particular beliefs and ideals (also evangelize)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : evangelize
✅️ اسم ( noun ) : evangelism / evangelist / evangelical / evangelicalism
✅️ صفت ( adjective ) : evangelistic / evangelical
✅️ قید ( adverb ) : evangelistically

بپرس