evanescence

/ˌevəˈnesəns//ˌiːvəˈnesns/

معنی: ناپدیدی، امحاء، ناپایداری، محو تدریجی، فقدان تدریجی، غیب زدگی، زوال تدریجی
معانی دیگر: گریزایی، زودگذری، گذرایی، (خاصیت زود محو شدن) محو پذیری، ناپدید شوندگی، غیب شدگی

جمله های نمونه

1. the evanescence of their love for each other
زودگذری عشق آن دو نسبت به یگدیگر

2. Basically know about the evanescence knowledge and outside facility maintenance management.
[ترجمه گوگل]اساساً در مورد دانش Evanescence و مدیریت تعمیر و نگهداری خارج از تأسیسات می دانید
[ترجمه ترگمان]اساسا در مورد دانش evanescence و مدیریت تعمیر و نگهداری ساختمان اطلاع دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Because of the evanescence of knowledge, it needs constantly modification and regenerate.
[ترجمه گوگل]به دلیل ناپدید شدن دانش، دائماً نیاز به اصلاح و بازسازی دارد
[ترجمه ترگمان]به دلیل گستردگی دانش، به طور مداوم به اصلاح و بازسازی و بازسازی نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And the difference between evanescence social network and final social network was also comparatively discussed in aspects of target orientation, relationship extent and dependence condition.
[ترجمه گوگل]و تفاوت بین شبکه اجتماعی evanescence و شبکه اجتماعی نهایی نیز به صورت مقایسه ای در جنبه های جهت گیری هدف، میزان رابطه و شرایط وابستگی مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]تفاوت بین شبکه اجتماعی evanescence و شبکه اجتماعی نهایی در ابعاد جهت گیری هدف، میزان رابطه و شرایط وابستگی نسبتا مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But evanescence has never let go of fantasy.
[ترجمه گوگل]اما فرسودگی هرگز فانتزی را رها نکرده است
[ترجمه ترگمان]اما evanescence هرگز از خیال و خیال رها نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They extrapolate from the electronic image its evanescence itsits virtual, metamorphic and above its neurotic nature.
[ترجمه گوگل]آنها از تصویر الکترونیکی، محو شدن آن را مجازی، دگرگونی و فراتر از ماهیت روان رنجور آن برون یابی می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها از تصویر الکترونیکی خود به نام evanescence itsits، metamorphic و بالاتر از طبیعت عصبی خود استنتاج می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We're actually starting a tour with Evanescence in the fall in the US, it goes all around the US and then around Europe . . . so that's really exciting.
[ترجمه گوگل]ما در واقع یک تور با Evanescence را در پاییز در ایالات متحده شروع می کنیم، این تور در سراسر ایالات متحده و سپس در سراسر اروپا می رود بنابراین واقعا هیجان انگیز است
[ترجمه ترگمان]ما در واقع شروع سفر با Evanescence در ایالات متحده را آغاز می کنیم، در سراسر ایالات متحده و سپس در اطراف اروپا، که واقعا هیجان انگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The group Evanescence is actually from Little Rock. Their song, Bring Me To Life off their album Fallen, was chosen to be featured on the soundtrack of the latest Ben Affleck hit.
[ترجمه گوگل]گروه Evanescence در واقع از Little Rock هستند آهنگ آنها، Bring Me To Life از آلبومشان Fallen، برای پخش در موسیقی متن آخرین آهنگ بن افلک انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]گروه Evanescence در واقع از راک کوچک است آهنگ آن ها، همراه من برای پخش آلبوم their، انتخاب شد که به عنوان موسیقی متن فیلم \"بن افلک\" مورد توجه قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Due to the its evanescence, people often pay attention to what the interpreter expresses other than how the interpreter makes his decision.
[ترجمه گوگل]به دلیل ناپدید بودن آن، مردم اغلب به آنچه مترجم بیان می کند، به غیر از نحوه تصمیم گیری مترجم توجه می کنند
[ترجمه ترگمان]به دلیل the بودن آن، مردم اغلب به آنچه که مترجم شفاهی بیان می کند توجه می کنند تا اینکه مترجم شفاهی تصمیم خود را بیان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They extrapolate from the electronic image its evanescence, its dynamism, its virtual, metamorphic and above all its neurotic nature.
[ترجمه گوگل]آنها از تصویر الکترونیکی، ناپدید شدن، پویایی، مجازی، دگرگونی و بیش از همه ماهیت روان رنجور آن را برون یابی می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها از تصویر الکترونیکی خود، پویایی آن، virtual، metamorphic و بالاتر از همه طبیعت عصبی خود استنتاج می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Amy Lee of Evanescence performs at the Rock in Rio Music Festival in Rio de Janeiro October 20
[ترجمه گوگل]امی لی از Evanescence در جشنواره موسیقی Rock in Rio در ریودوژانیرو در 20 اکتبر اجرا می کند
[ترجمه ترگمان]امی لی of در روز ۲۰ اکتبر در فستیوال موسیقی ریو دو ژانیرو بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. EvAnEsCeNce Art Your Life !
[ترجمه گوگل]EvanSeNce هنر زندگی شما!
[ترجمه ترگمان]ارت می گوید: زندگی تو!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To the ancients, the appearance of a swan, with its effortless glide on the mirror of a lake and lovely, unfurling flight, signaled evanescence and evoked immortal longings.
[ترجمه گوگل]برای قدیم‌ها، ظاهر یک قو، با سر خوردن بی‌دردسرش بر روی آینه دریاچه و پرواز دوست‌داشتنی و در حال گشایش، نشان از محو شدن داشت و آرزوهای جاودانه را برانگیخت
[ترجمه ترگمان]به نظر باستانی ها، ظهور یک قو، با خزیدن روی آینه روی آینه یک دریاچه و یک پرواز زیبا، به evanescence اشاره کرد و هوس های immortal را در بر گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Such small-sized temple communities require fabulous harmony with surrounding condition and evanescence in the yard so as to exert fabulous effect.
[ترجمه گوگل]چنین اجتماعات معبد کوچکی نیاز به هماهنگی افسانه‌ای با شرایط محیطی و محو شدن در حیاط دارند تا تأثیر شگفت‌انگیزی داشته باشند
[ترجمه ترگمان]چنین جوامع معبد کوچک به سازگاری عالی با شرایط اطراف و evanescence در حیاط نیاز دارند تا اثر شگفت آور داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ناپدیدی (اسم)
fadeaway, disappearance, invisibility, evanescence

امحاء (اسم)
evanescence

ناپایداری (اسم)
transience, variation, evanescence, inconstancy

محو تدریجی (اسم)
evanescence

فقدان تدریجی (اسم)
evanescence

غیب زدگی (اسم)
evanescence

زوال تدریجی (اسم)
evanescence

انگلیسی به انگلیسی

• fading away, vanishing, disappearing

پیشنهاد کاربران

disappearance =
فانی بودن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : evanescence
✅️ صفت ( adjective ) : evanescent
✅️ قید ( adverb ) : _
اشاره ی مشخص به گذرا بودن و زودگذری زندگی دارد.
نویسنده ای مثل اوژن یونسکو در توصیف گذرا بودن زندگی و سرگیجه از زودگذری آن، از این اصطلاح استفاده می کند.
I have known no other images of the world apart from those which express evanescence, hardness, vanity, rage, nothingness and hideous, useless hatred. That is how existence has appeared to me ever since . . .
...
[مشاهده متن کامل]

- در محاق افتادن ؛ دچار محاق شدن. کاستی و باریکی و تاریکی گرفتن :
تا که روی همچو ماهش دیده ام
ماه بختم در محاق افتاده است.

عطار

بپرس